راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب با موضوع «دانشگاه» ثبت شده است

به مناسبت فرا رسیدن روز دانشجو

حرمت آن سه قطره خون را نگه داریم!

هر سال 16 آذر که فرا می‌رسد، شور و شوق عجیبی در دل دانشجویان به وجود می‌آید. تقریباً اکثر دانشگاه‌ها حتی با یک مراسم کوچک و یا حتی با یک بیانیه هم که شده، این روز را و خاطراتش را و اهدافش را ولو با محتوای متفاوت گرامی می‌دارند.

بهره‌برداری سیاسی از این واقعه از سوی برخی احزاب و گروه‌های معلوم‌الحال سیاسی که به گواه تاریخ، دائماً در صدد کسب قدرت در جامعه - به هر نحوی - بوده‌اند، همواره سنگی بزرگ در جلوی حرکت عدالت‌خواهانه‌ی جریان دانشجویی بوده است. گروه‌هایی که دانشجویان را نه به‌مانند یک نیروی فکری، که به‌عنوان یک ابزار در جهت پیشروی هر چه بیشترشان در عمق سیاست تلقی می‌کردند و با ترویج غوغاسالاری و تنش‌زایی در محیط‌های دانشجویی، و نیز با ایجاد خواسته‌های تصنعی در مرام‌نامه‌های گروه‌های دانشجویی، آنان را از اصول و اهدافشان دور می‌ساختند.

به نظر می‌آید یکی از مهم‌ترین ضعف‌های دانشجویان در خصوص روز دانشجو، عدم آگاهی از ماهیت این روز و سیر تاریخی جنبش دانشجویی است که به دلیل نپرداختن مناسب جریانات دانشجوییِ صاحب میدان به این مسائل در دو دهه‌ی اخیر، اهمیت این موضوع در نزد عموم دانشجویان کم‌رنگ شده و لذا این‌جاست که روز دانشجو به نفع جریانی که بیشتر از همه به جنجال‌آفرینی و غوغاسالاری بها بدهد، مصادره می‌شود. مسلم است که بازگویی درستِ تاریخ رخداد 16 آذر خودبه‌خود درون‌مایه‌ی آن را برای شنونده روشن می‌سازد و هیچ‌گاه نمی‌گذارد جریانات دانشجویی بر خلاف آنچه امروزه عده‌ای شعارش را می‌دهند، پازل احزاب و گروه‌های شکست‌خورده و یا در حال ظهور سیاسی باشند.

آن‌چه امروزه باید بیشتر از پیش در خصوص روز دانشجو و خصوصیات ماهوی آن بحث و بررسی گردد، ماهیت ضد استبدادی و ضد استکباری آن است که همین موضوع، زمینه‌های وقوع 16 آذر 32 را فراهم کرد. چرا که در آن سال، جریان دانشجویی می‌بایست هم با استبداد داخلی و هم با استکبار خارجی مبارزه می‌نمود که البته از آ‌ن‌جا که استبداد داخلی، زیرمجموعه و نمایی از استکبار خارجی بود، نهضت مقاومت ملی و شاخه‌ی دانشجویی‌اش، بُعد مهم‌ترش (=استکبار خارجی) را در رأس مبارزه قرار دادند تا با این کار خودبه‌خود ماهیت نظام حاکم بر کشور نیز زیر سؤال برود. چرا که مهم‌ترین عامل در وقوع حرکت‌های اعتراضی دانشجویان و در کنار آن‌ها بازاریان در پائیز 32، شنیدن اخباری مبنی بر برقراری ارتباطی دوباره با دولت انگلیس و هم‌چنین خبر ورود نیکسون - معاون اول رئیس‌جمهور وقت امریکا - به ایران در 18 آذر بود.

حال آن‌که برخی از گروه‌های دانشجویی فارغ از داشتن درک درستی از ماهیت 16 آذر 32، این جنبش را جنبشی مبارز و دائماً منتقد نسبت به نظام حاکم بر می‌شمرند و این‌گونه است که با ظهور جریاناتی که در صدد به صحنه آوردن نظامی (معمولا نظام لیبرال دموکراسی) در مقابل نظام جمهوری اسلامی می‌باشند، مشتاقانه به سمت‌شان می‌روند و در آخر هم با دست‌های خالی صحنه را ترک می‌کنند.

روز بعد از واقعه‌ی 16 آذر نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه تهران، که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. صبح روز ورود نیکسون به ایران، یکی از روزنامه‌ها در سرمقاله‌ی خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به نیکسون نوشت که البته بلافاصله توقیف شد. سرمقاله‌ای که می‌تواند سرمشقی برای جریانات دانشجویی کنونی‌مان باشد. در آن سرمقاله خطاب به نیکسون چنین نوشته شده بود:

«هر گاه دوستی از سفر می‌آید، یا کسی از زیارت باز می‌گردد، و یا شخصیتی بزرگ وارد می‌شود، ما ایرانیان به فراخور حال، در قدم او، گاوی یا گوسفندی قربانی می‌کنیم؛ آقای نیکسون! وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما 3 نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند».

باشد که حرمت آن سه قطره خون را نگه داریم.

نشر در: فارس، خبرنامه دانشجویان ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دانشجو، نکات‌پرس

  • سید هادی مصطفوی
فکرت که حسابی مشغول باشد نه می‌توانی بنویسی، نه بخوانی و نه وبلاگت را به‌روز نمایی! اما به برکت این وقتی که هم‌اکنون، دقیقاً چند ساعت پس از فارغ‌التحصیلی به دست آورده‌ام، حرف‌ها و سؤال‌هایم را می‌گویم تا حداقل رفع تکلیف کرده باشم.

1. بند اول مطلب اخیرم نیز راجع به جاد بود؛ همان جامعه اسلامی دانشجویان. اگر بخواهم کوتاه بگویم این می‌شود که امیدوارم جاد زیر چتر هیچ‌کدام از احزاب و جبهه‌ها نرود. صراحتاً می‌گویم که اتصال جاد به جبهه‌ی پایداری، سقوط حتمی‌اش را رقم خواهد زد. چرا که پایداریون نه کار تشکیلاتی می‌دانند چیست و نه درک درستی از سیاست و فرهنگ، به معنای صحیحش دارند.

2. چقدر جالب است با استادی پروژه برداری که هیچ چیز تو را قبول ندارد و همیشه با دیدنت یاد محمود احمدی‌نژاد بی‌افتد و مدام تو را به نمایندگیِ از رئیس‌جمهور سابق به باد انتقاد بگیرد. دلش دنیایی دارد. در دانشکده همه از او می‌ترسند. می‌گویند "یگانی" همیشه عصبانی است و خیلی بداخلاقی می‌کند... اما عده‌ای نیز تعمداً حرف‌هایی را به او نسبت می‌دادند. همان‌ها که به علت مفت‌خوری بیش از حد از بیت‌المال، تاب دیدن فکری جدید و نیرویی جدید و تازه‌نفس را نداشتند و تا مطالبه‌ی حقش را شنیدند، بهانه‌ها آوردند و ... بگذریم!

می‌گفت اسفند ماه که تعهدم تمام شود، برای همیشه از ایران می‌روم. بالاخره برای "میراث آلبرتا"های بعدی باید سوژه باشد یا نه!؟

3. هنوز که هنوز است، هستند دانشجویانی که در استقبال از دانشجویان ورودی جدید، به تنها چیزی که فکر نمی‌کنند "کمک" به آن‌ها در امر ثبت‌نام است.

4. برایم سؤال است چرا وبلاگ‌ها و وب‌سایت‌های توهین‌کننده به مقدسات اهل سنت را فیلتر نمی‌کنند؟

5. خواستم شعری بنویسم، اما دیدم یا مرا را متهم به دیوانگی می‌کنند یا توهم یا این‌جور چیزها. اما باز گفتم بی‌خیال و بنویس:

گر من دلِ فرهادبودن را ندارم / اما تو شیرینِ دلِ تنهای من باش


  • سید هادی مصطفوی

از یکــــــــ تا هفتـــــــــ


1. انتخابات شورای مرکزی جامعه اسلامی دانشجویان برگزار شد. امیدوارم جاد به دوران اوجش که ما هم یادمان نیست چه زمانی بود، باز گردد.

2. چند روزی جز از تحولات سوریه، هیچ خبری نخواندم. اما تنها خبری که از منابع آگاه و ناآگاه، شدیداً در حال پیگیری هستم، گزینه‌ی پیشنهادی دکتر روحانی برای وزارت علوم است؛ البته به شرطی که آقای توفیقی رأی نیاورند. گزینه‌ای که برخی از برادرانِ بالا پیشنهاد دادند، دکتر محمدعلی کی‌نژاد است. (سوابق ایشان)

البته بنده قصد بگم‌بگم و تخریب و تمجید را ندارم. موضوع، چیز دیگری است. دانشگاه صنعتی سهند تنها دانشگاهی است که برای سیزدهمین سال پیاپی شاهد حضور دکتر چناقلو بر صندلی ریاست این دانشگاه است. جالب است بدانید ایشان در این زمینه رکورددار می‌باشند!! (انتهای این خبر را بخوانید). در حال حاضر، بعد از ایشان بیشترین سابقه‌ی ریاست دانشگاه در کشور، از آنِ دکتر عاشوری رئیس دانشگاه فردوسی مشهد است که 7 سال و 11 ماه از زمان آغاز ریاست ایشان در دانشگاه فردوسی مشهد می‌گذرد.
 
پس آن‌چه بدیهی می‌نماید این است که در صورت وزیرشدن دکتر کی‌نژاد (دوست و همکار دیرین دکتر چناقلو) و از طرفی، دادن رأی اعتماد به دکتر چیت‌چیان به عنوان وزیر نیرو (عضو هیئت مؤسس دانشگاه صنعتی سهند)، احتمال مادام‌العمر شدن ریاست دکتر چناقلو در دانشگاه سهند بسیار بالا است.

به نظرتان یک رئیس دانشگاه با سابقه‌ی 13 سال ریاست، چقدر دغدغه‌ی...

3. مقام معظم رهبری در دیدار با هیئت دولت، مسأله‌ی اول کشور را "علم و اقتصاد" عنوان کردند. به نظرتان جایگاه تشکل‌های دانشجویی در پرداختن به این توصیه‌ی رهبری چیست؟

4. چند روزی که از فضای مجازی دور باشی، تازه پی می‌بری که برخی از اطرافیانت را فراموش کرده‌ای. باور نداری؟ امتحانش کن.

5. "اشکانه" را به یکی از دوستان متأهلم داده بودم. پس از یک هفته، دیشب، یواشکی به من گفت: سید! باز از این کتابا نداری...؟

6. ظاهراً دل ما هم قصد ندارد بی‌کار بنشیند و حرفی نزند. هی توی سرش می‌زنم که انقدر پرت‌وپلا نگو و وقت خودت و من و مردم را نگیر؛ اما انگار نه انگار! گوشش به این حرفا که بدهکار نیست... می‌گفت:

تا بود مرا همدم خوبی‌ها بود
همسایه‌ی این دلِ تک و تنها بود

خوش بود هوای زندگانی لیکن
تقدیر، تمام ظلمتش بر ما بود

تا رفت، دلم به تاب و تب افتاده
او که نَمی از محبتش دریا بود

دوریِ دو دل‌سپرده از هم سخت است
ای کاش کنار من، همین این‌جا بود

7. شادی روح معین رئیسی صلوات.
  • سید هادی مصطفوی

 

معین رئیسی از پیش ما رفت...


شادی روحش صلوات



  • سید هادی مصطفوی

تأملی در رویکرد اداره‌های فرهنگی دانشگاه‌ها به فرهنگ


اگر حداقل ادراک را نسبت به مؤلفه‌های مهم و تأثیرگذار بر زندگی نسل جوان امروز داشته باشیم، در می‌یابیم که مؤلفه‌ی فرهنگ بیش از همه، می‌تواند به بروز و تقویت قوای جوانان کمک نماید. در کنار این مقدمه باید افزود که رشد بی‌سابقه‌ی تعداد دانشجویان در دانشگاه‌های کشور علاوه بر ایجاد مشکلاتی نظیر این‌که فضای جامعه را از جوانانی تحصیل‌کرده، متوقع و فاقد دانش لازم در زمینه‌ی تحصیلی مربوطه اشباع می‌کند، آنان را از داشتن هر گونه تحلیل و نظر منطقی پیرامون مسائل اجتماعی محروم می‌سازد و آن‌گاه آنان را تحویل جامعه‌ای می‌دهد که اکثر هنجارها و ناهنجاری‌های آن توسط همین فارغ‌التحصیلانِ ساده‌اندیش معرفی می‌شود.

نمی‌توان از فعالیت‌های خوبِ صورت‌گرفته در طول سی‌وپنج سال از عمر از انقلاب اسلامی چشم پوشید، لیکن با تأسف باید پذیرفت که فرمول فرهنگی دستگاه‌های دولتی و اداری و نهادهای فرهنگی ما نظیر سازمان تبلیغات اسلامی، صداوسیما، وزارت ارشاد، کمیسیون‌ها و بخش‌های فرهنگی ادارات و حتی برخی خُرده فعالیت‌های حوزه‌های علمیه و خصوصاً ادارات امور فرهنگی دانشگاه‌ها دیگر جواب‌گوی نیازهای ما نیست و اکثر تئوری‌های آنان با شکست مواجه شده است.

وجود «مدیریت بخش‌نامه‌ای» و «نظارت از درون» ادارات فرهنگی دانشگاه‌ها و خلأ چشم‌گیر کارشناسان زبده که با حداقل‌های کار فرهنگی آشنا باشند، باعث شده تا رویکرد جنبش دانشجویی از فرهنگی‌کاران دانشگاهی به سوی فرهنگ‌سازان غیر دانشگاهی برود که گویا این اتفاق، به ذائقه‌ی دهه‌ی شصتیِ مسئولان خوش نیامده است؛ مسئولانی که عمده‌ی فعالیت‌های فرهنگی‌شان حداقل به یک یا دو دهه‌ی پیش باز می‌گردد و اکنون با بالیدن به گذشته‌ی خویش و با به‌کارگیری همان استراتژی‌های سوخته، اکثر سکان‌های مهم فرهنگی را از آنِ خود نموده و ناخواسته دانشگاه‌ها را از تحرک و نشاط لازم محروم نموده‌اند؛ دانشگاهی که قرار است مبدأ همه‌ی تحولات کشور باشد.

اکنون می‌توان بهترین راهکار جهت خروج از بحران مدیریت فرهنگ را از لابه‌لای جملات شهید بزرگوار حسن باقری دریافت کرد؛ ایشان در سال شصت، در یکی از یادداشت‌های خود جمله‌ی تکان‌دهنده‌ای می‌نویسند: «باید به خود جرئت داد و پذیرفت که این نحوه‌ی جنگیدن دیگر به درد نمی‌خورد. باید استراتژی جنگ عوض شود».

اما با این وجود، مسئولین نه تنها به «بُن‌بست»رسیدنِ تئوری‌های خود اعتراف نمی‌کنند، بلکه بر روی همان ایده‌های ویترینی‌شان صحه می‌گذارند و جهت عملی‌شدنِ آن‌ها «ریال»های زیادی صرف می‌نمایند و در نهایت هم برای یک‌دیگر مراسم تقدیر و تجلیل برگزار می‌کنند... حق هم دارند؛ چرا که نه مسیر نقدی را در کنار اقدامات خود می‌گشایند و نه فعالیت‌ها و برنامه‌های مهم و اصلی تشکل‌های دانشجویی، با کیفیت مطلوب به تصویب می‌رسد.

از سوی دیگر، دانشجویان ما هم دچار نوعی «حواس‌پرتی» و «جو زدگی» شده‌اند؛ به‌گونه‌ای که معیارهای آنان در انجام فعالیت‌ها و هم‌چنین مطالبات از مسئولان، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و سوء استفاده‌ی مسئولان از این ساده‌اندیشیِ نسل حاضر دانشجویان - که زاییده‌ی همین نظام آموزشی است - عرصه‌ی فرهنگ را به برهوتی لم‌یزرع می‌کشاند که دیگر حرف‌های دل‌سوزان و روشن‌گران شنیده نمی‌شود.

نشر در تصریح، راز57، اهراب، جادنیوز .

  • سید هادی مصطفوی

چه کسی ما را نقد می‌کند؟

پیرامون بازگشایی انجمن‌های اسلامی دانشجویان


«نقد» را که می‌دانید چیست؟ همان است که اگر نباشد، حکومتی را به تزلزل می‌کشاند، بشری را به هلاکت می‌رساند و جامعه‌ای را تباه می‌سازد. «عاقبت‌اندیشی» را هم حتما شنیده‌اید! همان است که علی(ع) فرمودند: «بدانید عاقل کسی است که با فکر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.» یعنی عاقبت‌اندیشی از ویژگی‌های انسان عاقل است و هر که این خصلت ندارد، نیست باد!

 


پیش‌تر گفته بودم که در تشکیلات فعلی دانشگاهی، جایی برای منتقدین‌مان وجود ندارد و تقریباً فقط صدای یکی از گرایش‌های سیاسی و فرهنگی به گوش می‌رسد. صدایی که به صاحبش می‌گفتند بسیجی! تندرو! متحجر! و امثالهم. (متأسفانه)

این اتفاق زمانی شدت گرفت که وقایع تلخ سال 88 رخ دادند و عده‌ای که دموکراسی را به شرط چاقو دوست داشتند، فضای جامعه را ملتهب کردند. دانشگاه‌ها هم اوضاع خوبی نداشتند. مثلا یادم می‌آید شب‌های بعد از انتخابات 88، لیدرهای جریان سبز دانشجویی در دانشگاه خودم، در فضای سبز خوابگاه میدان‌داری می‌کردند و می‌گفتند: «به زودی پیروز می‌شویم. پس از پیروزی، اولین کسانی که اعدام می‌کنیم س.ع1 و ا.ت2 هستند!!» می‌بینید شدتِ توهم را؟!

انجمن‌های اسلامی دانشجویان تنها جایی بودند که صدایی غیر از صدای حاکم بر دانشگاه را از آن‌جا می‌توانستیم بشنویم. صداهایی که گاه ربطی به اسلام نداشتند و در مقابلش هم قد علم می‌کردند. اما اتفاق ناخوش‌آیند آن‌جایی بود که پس از فتنه‌ی سال 88 تقریباً تمامی دفاتر انجمن اسلامی دانشجویان را تعطیل نمودند و دیگر طعم انتقاد به زبان ما نیامد.

البته "تعطیل‌شدن"، نتیجه‌ی خلاف‌های پی‌درپی‌شان در محیط دانشگاهی بوده و جز این هم انتظار نمی‌رفت؛ اما این‌که هنوز پس از 4 سال درِ دفاتر انجمن اسلامی را بسته می‌بینیم، مایه‌ی تأسف است.


حداقل در دو سال اخیر این انتظار می‌رفت که با توجه به آغاز انتخابات مجلس و پس از آن انتخابات ریاست جمهوری، امکان فعالیت به انجمن‌ها داده می‌شد تا فضای یک‌بعدی حاکم بر دانشگاه‌ها شکسته شود. انتظاری که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، به زودی محقق می‌شود. و آن‌وقت دانشجویانی که تا کنون، نه نشریه‌ای ناهم‌سو با خود خوانده‌اند و نه در کرسی‌های آزاد اندیشی شرکت کرده‌اند و نه جز صدور بیانیه، کاری کرده‌اند، باید دوباره دچار روزمرگی شوند و جز خواندن اخبار و محکوم‌کردن همه‌ی کابینه کار دیگری نکنند.

وقتی «مطالعه و تفکر» از اولویت‌های جریان دانشجویی خارج شود، عده‌ای فتنه‌ی 88 را رقم می‌زنند، عده‌ای از در و دیوار سفارت بالا می‌روند، عده‌ای به منتقدین‌شان اهانت می‌کنند، عده‌ای پای میز کرسی‌های آزاد اندیشی حاضر نمی‌شوند... و عده‌ای نیز با حضور 8 سال در رأس جریانات سیاسی، بزرگ‌ترین کشف‌شان، پیداکردن رگه‌هایی از انجمن‌های حجتیه در لایه‌های بیست و چندم جریان انحرافی می‌شود.
 
 
۱ و ۲: از فعالین دانشجویی سابق دانشگاه
 
پی‌نوشت: مصاحبه‌ی خبرگزاری آناج تبریز با چند تن از فعالین دانشجویی استان (+)
  • سید هادی مصطفوی

نیم‌نگاهی به بیانیه‌های تشکل‌های دانشجویی

بیانیه‌ها؛ کاغذپاره‌ای بیش نیستند!


شاید اوج فعالیت‌های تشکل‌های دانشجویی را در چند سال اخیر بتوان در سال‌های 88 و 89 به حساب آورد. سال‌هایی که به اقتضای اتفاقاتی که پی‌درپی رخ می‌دادند و با توجه به حساسیت برخی از آن‌ها، اهمیت انجام برخی کارهای تشکیلاتی بیشتر از سایر فعالیت‌ها جلوه می‌نمود. اگر نگاهی به بیلان کاری تشکل‌های دانشجویی بیندازید، صدور بیانیه‌های پی‌درپی را در رأس همه‌ی فعالیت‌های‌شان مشاهده می‌نمایید. بیانیه‌هایی که بعضاً بسیار پراهمیت و جنجالی جلوه می‌نمودند و برخی نیز فاقد هر گونه سود و فقط محض خالی‌نبودن عریضه، صادر می‌شدند.

انتخابات ریاست جمهوری امسال و رخدادها و حواشی مربوط به آن بار دیگر حال و هوای صدور بیانیه را در فضای اتحادیه‌ها و تشکل‌های دانشجویی زنده کرد و تقریباً هر هفته و یا هر دو هفته، یک بیانیه از سوی اتحادیه‌های دانشجویی صادر می‌شد. تکذیب برخی شایعات در خصوص مواضع سیاسی اتحادیه‌ها، درخواست از شورای نگهبان برای بررسی دقیق و منصفانه‌ی صلاحیت نامزدها،
اعلام حمایت از کاندیدای مورد نظر، تبریک به مردم و رهبری به خاطر خلق حماسه‌ی سیاسی از جمله‌ی موضوعات آن بیانیه‌ها بود.

پس از آن، چند هفته‌ای بازار بیانیه‌نویسی کساد شده بود که با معرفی وزرای پیشنهادی توسط دکتر روحانی، دوباره جان تازه‌ای در پیکر واحد صدور بیانیه‌ی تشکل‌ها و اتحادیه‌های دانشجویی دمیده شد که ماحصلش صدور چندین بیانیه با محوریت تذکر به مجلس در رعایت انصاف و ... جهت صدور رأی اعتماد به وزرا، فتنه‌گر خواندن شماری از وزرا، مناسب‌نبودن وزیر پیشنهادی علوم برای تصدی این وزارت، عدم رعایت اعتدال در پیشنهادات دکتر روحانی برای وزارت‌خانه‌ها و مواردی از این‌دست بوده است.

شاید در همین دو سه روز گذشته تعداد تماس‌هایی که از اتحادیه‌های دانشجویی و افراد مختلف با دبیر تشکل‌ها و مسئولین روابط عمومی‌شان جهت امضای فلان بیانیه در خصوص وزرای پیشنهادی گرفته شده، بیشتر از ده مورد شده باشد. شاید هم بیشتر!

وقتی به برخی از این بیانیه‌ها نگاه کنیم، خواهیم دید که فاقد نکته‌ای مهم و قابل تأمل و قابل اعتراض می‌باشند که بخواهیم به خاطرشان بیانیه صادر کنیم.

احتمالا با پایان‌یافتن جلسه‌ی رأی اعتماد به وزرا، دوباره سیل بیانیه‌ها با محوریت انتقاد به عملکرد مجلس جهت دادنِ رأی اعتماد به وزرایی چون آخوندی، نامدار، ربیعی و حتی ظریف آغاز می‌شود که دست آخر، هیچ فایده‌ای هم نخواهد داشت. بی‌جا نیست بگوییم اگر دیروز میلی منفرد رأی می‌آورد، دوباره القابی برای مجلس می‌ساختند و می‌گفتند پنج‌شنبه‌ی سیاه مجلس! اما فعلا با وزیر نشدن او و نجفی حداقل می‌توانند بگویند پنج‌شنبه‌ی خاکستری مجلس!

بد نیست تجدید نظری در نوع فعالیت تشکل‌های دانشجویی صورت بگیرد، و به شأن و جایگاه اقدامی چون "صدور بیانیه" بیشتر از پیش توجه شود. در غیر این‌صورت اهمیت بیانیه و منزلت آن به شدت کاهش می‌یابد و آن‌وقت است که اعتدالیون می‌گویند: "بیانیه‌ها کاغذپاره‌ای بیش نیستند!"
  • سید هادی مصطفوی

رستگاری بشریت؛ تنها با مهدی موجود موعود(عج)


گزیده‌ای از پیام گفتاری آیت الله العظمی جوادی آملی به بیست و ششمین سمینار سراسری فرهنگی اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا


جهان بشریت وقتی به ثمر می‌رسد و میوه شاداب می‌دهد که انسان کاملی به عنوان «مهدی موجود موعود» عجلّ الله تعالی فرجه الشَّریف ظهور کند، که وارث همه انبیاء و اولیای الهی است. برای چنین ظهوری و ظهور چنین ذخیره‌ای چندین شرط لازم است که قسمت مهم آنها شرائط تحصیلی است،‌ نه حصولی. یعنی امت اسلامی باید آن شرائط فرهنگی را تحصیل کنند. نباید منتظر بود که آن شرائط خود به خود حاصل بشود تا وجود مبارک ولی عصر ارواحنا فداه ظهور کند؛ معنای «انتظار» تحصیل شرائط حضور و ظهور اوست. امتی منتظر مهدی موجود موعود (سلام الله علیه) است که شرایط ظهورش را فراهم بکند، وگرنه منتظر نخواهد بود!

اولین شرط، رشد فرهنگی امت اسلامی است؛ زیرا امام که معارف الهی را عرضه می‌کند، وقتی جامعه از رشد فرهنگی والائی برخوردار باشد، بهتر می‌فهمد، و بهتر دفاع می‌کند. نه خود گرفتار جهل و تجاهل خواهد شد، نه اجازه می‌دهد دیگران از جهل و تجاهل عوام یا عوام زده سوء استفاده کنند؛ این اولین وظیفه است. و دومین وظیفه شهامت و شجاعت است در اجرای مَنویات پیامبر گرامی اسلام علیه و علی آله آلاف التحیّه و الثناء، که در حقیقت احکام و حِکَم الهی است. این دو اصل را به عنوان بهترین شرایط انتظار و تحصیل چنین شرایط، اسلام برای ما مقرر کرده است.


از وجود مبارک امام باقر (علیه‌السلام) رسیده است: وقتی ولی عصر أرواحنا فداه ظهور می‌کند که ذات أقدس إله لطفی نسبت به امت انسانی و اسلامی داشته باشد، و دست مرحمت إله بر بالای سر امت اسلامی کشیده بشود، که عقل اینها و اندیشه اینها کامل باشد؛ اینها اندیشوران فرزانه خواهند بود، و خردمندان مُتبحّر و حکیم. آنچه که در جامعه اسلامی می‌گذرد و حکومت می‌کند، «فرهنگ دینی» است. با این رشد مردم شرایط علمی ظهور حضرت را فراهم کرده‌اند. طبق این روایتی که از امام باقر (علیه‌السلام) رسیده است؛ تا مردم عاقل نشوند، معارف دین را درست نشناسند، و معنای امامت را درست ارزیابی نکنند، توفیق انتظار ولی عصر أرواحنا فداه نصیب آنها نخواهد شد.

وقتی وجود مبارک ولی عصر أرواحنا فداه جلوه می‌کند، ندائی که طنین انداخت و ندائی که از آن حضرت به گوش عالمیان می‌رسد، این است: اُذَکِّرُکُمُ اللهْ أیُّهَا النّاسْ وَ مُقامَکُمْ بِینَ یَدَی رَبَّکُمْ اوّلین حرف این است: مردم! من شما را به مبدأ و معاد که هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِر است، متذکّر می‌کنم. شما به یاد بیاورید خدا را که مبدأ آفرینش شماست، و به یاد بیاورید لحظه‌ای که در حضور خدا حاضر می‌شوید برای پاسخ دادن به سئوالات الهی؛ که در برابر دستورات او چه کرده‌اید

دوّمین شرط که مربوط به مدیریت و مدبریّت و شهامت و شجاعت در اجرای احکام الهی است، بیانی است که باز از وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) رسیده است که یاران راستین ولی عصر و اصحاب آن حضرت،‌ اَجری مِنْ لِیثْ وَ اَمضَی مِنْ سِنانْ۱؛ یعنی از شیر شجاع‌تر، و از نیزه تیزترند. نمونه اینگونه از شهامت‌ها را در دفاع مقدّس ۸ ساله، مردم ایران اسلامی نشان داده‌اند. زن و مرد، بزرگسال و میانسال و نوسال نشان دادند که برای حفظ دین می‌توان از شیر با شجاعت‌تر بود، و از نیزه تیزتر بود، و هرگونه خطری را با جان خرید! پس اگر از نظر رشد فرهنگی به آن نِصاب راه یافتند، و از نظر شهامت و شجاعت به این نِصاب بار یافتند؛ آنگاه شرایط ظهور را تحصیل کرده‌اند.


طنین دعوت مردم به مبدأ و معاد


وقتی وجود مبارک ولی عصر أرواحنا فداه جلوه می‌کند، ندائی که طنین انداخت و ندائی که از آن حضرت به گوش عالمیان می‌رسد، این است: اُذَکِّرُکُمُ اللهْ أیُّهَا النّاسْ وَ مُقامَکُمْ بِینَ یَدَی رَبَّکُمْ؛۲ اوّلین حرف این است: مردم! من شما را به مبدأ و معاد که هُوَ الأوَّلُ وَ الآخِر۳ است، متذکّر می‌کنم. شما به یاد بیاورید خدا را که مبدأ آفرینش شماست، و به یاد بیاورید لحظه‌ای که در حضور خدا حاضر می‌شوید برای پاسخ دادن به سئوالات الهی؛ که در برابر دستورات او چه کرده‌اید.

اگر کسی مبدأ را متذکّر بود، و معاد را متذکّر بود؛ مشکل اخلاقی، حقوقی، فقهی و مانند آن نخواهد داشت. منشأ همه تیرگی‌ها و تبهکاری‌های ما غفلت از مبدأ و معاد است. لذا وجود مبارک ولی عصر أرواحنا فداه وقتی ظهور کرد، اوّلین سخنش این است: مردم! به یاد روز حساب باشید. اگر کسی بداند تمام کارها تحت حساب است، و در برابر هر فکر و اندیشه‌ای که دارد باید پاسخگو باشد؛ در برابر هر قیام و رفتار و گفتار و نوشتاری که ارائه کرده است، باید جوابگو باشد؛ چنین انسانی جز بر اساس آیه سوره اسراء حرکت نمی‌کند که: رَبِّ اَدخِلْنِی مُدخَلَ صِدقْ وَ اَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقْ۴؛ هر کاری که می‌خواهد وارد بشود به نام و یاد خدا، از آن کار بیرون بیاید به نام و یاد خدا.

-------------------------------------------------

(۱) بحار الأنوار / ج۵۲ / ص۳۱۸
(۲) کتاب الفِتَن ـ ابن حمّاد مَروزی؛ برداشت ازخطابة امام محمّدباقر(ع)
(۳) حدید / ۳
(۴) اسراء / ۸۰
منبع: تبیان
  • سید هادی مصطفوی