راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

طبقه بندی موضوعی

۱۶ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

1. بالاخره ما نفهمیدیم منظور کارگزاران از "لیبرالیسم" چیست؟ و یا اگر به عقب‌تر برگردیم، چرا می‌گفتند ما لیبرال دموکرات مسلمان هستیم؟ آقای مرعشی یک روز می‌گفت: "ما لیبرال دموکرات مسلمانیم! مسلمانش آقای محمد هاشمی است،‌ دموکراتش آقای عطریانفر است و لیبرالش هم خودم هستم!" بعد هم با خنده گفت: با رفتن آقای هاشمی، مسلمانی‌اش هم دیگر رفته!

محمد عطریانفر

پس از گفت‌وگوی تفصیلی چندی پیش تسنیم با آقای عطریانفر پیرامون تغییر و تحولات حزب کارگزاران سازندگی، در نهایت آقای عطریانفر گفت:
«مراد آقای مرعشی از لیبرالیسم آن باوری نیست که فلسفه غرب از آن دارد. ما خدمت ایشان گفت‌وگو کردیم و چون واژه لیبرالیسم کج‌تابی دارد، این لفظ را در شأن و در مصلحت کارگزاران نمی‌دانیم. پذیرفته شد که کارگزاران چنین عنوانی را برای خود به رسمیت نمی‌شناسد.» (+)

اما پس از آن، و طی گفت‌وگویی مناظره‌مانند با آقای حسین مرعشی، وی از بیان چرایی انتخاب این ماهیت برای حزب متبوع خود امتناع ورزید و از مصاحبه‌گر تسنیم خواست تا موضوع مصاحبه را عوض کند. (+)

2. چندی پیش یکی از دوستانم سوال مهمی را مطرح کرد. اگر در انتخابات امسال، جامعتین از آقای علی لاریجانی حمایت کند، آن‌وقت تکلیف ما با جامعتین چیست؟

3. «غش فرانسوی زنجیره‌ای‌ها!» تیتر انتخابی خبرگزاری مشرق که درباره پرداختن روزنامه‌های اصلاح‌طلب به انفجارهای تروریستی لبنان و فرانسه لحاظ گردیده است. مطلب جالبی است. (+)

  • سید هادی مصطفوی

تهدید هویت ملی ایرانیان در عصر پساتوافق

بررسی آن‌چه دولتی‌ها برای «دیده‌شدن» در نظام جهانی مد نظر دارند

تاریخ معاصر ایران را می‌توان تاریخ چالش هویت دانست؛ زیرا از دوران قاجار به بعد، بالاخص در نهضت مشروطیت، هویت ملی ایرانیان، تحت تأثیر ورود اندیشه‌های جدید غربی و رشد ملی‌گرایی با چالش‌ها و بحران‌های مهمی رو‌به‌رو شد. بنابراین، یکی از مسایل مهم جامعه و تاریخ ایران، حتی در طول 2500 سال گذشته حفظ هویت ایرانی در تقابل با فرهنگ‌ها و تمدن‌های دیگر بود. این مسأله در دوران معاصر، به‌خصوص در عصر پهلوی و آستانه‌ی انقلاب اسلامی، شکل خاص خود را داشته است که از آن به بحران هویت یا چالش‌های هویت ملی تعبیر می‌شود.[1]

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با توجه به سیالیت هویت ملی در بین آحاد جامعه و دستخوش تغییر قرارگرفتن آن با زایش اندیشه‌های جدید در داخل که عمده‌ی آن‌ها مولود اندیشه‌های غربی خصوصا اندیشه‌های لیبرالیسیتی بوده، هویت ملی ایرانیان را با چالش‌های جدیدی مواجه کرده است. جهانی‌سازی و گزاره‌های وابسته به آن نظیر تکنولوژی، دانش جدید و رویکرد متفاوت اندیشمندان و فلاسفه‌ی قرن اخیر درباره‌ی ماهیت جوامع انسانی که تعبیری مادی و لامذهبی از جهان آفرینش دارد، به زاویه‌ی دید برخی متفکران ناپخته‌ی داخلی سمت و سو داده که با توجه به حضور و نفود آن‌ها در لابی‌های سیاسی و فرهنگی کشور، به اشاعه‌ی این طرز فکر در لایه‌های حکومتی و مردمی انجامیده است.

دگر اندیشی، نو زایی، تجدد طلبی، اصلاح‌طلبی و اصلاحات سیاسی شاه‌کلید جریان‌های سیاسی حزبی و جناحی داخلی بوده که ایدئولوژی آن‌ها را در سیاست داخلی و خارجی کشور متمایز از سایر جناح‌ها کرده است. البته با مطالعه‌ی سیر تطور اصلاح‌طلبی در ایران و مقایسه‌ی آن با آن‌چه در غرب، اصلاحات یا رفورمیشن نامیده می‌شود، به تفاوت آشکار آن‌ها در ماهیت و ایدئولوژی گزینشی‌شان پی خواهیم برد.

در نگاه غربی و اندیشمندانی نظیر «ادوارد برنشتاین» اصلاح‌طلبی (Reformism) مکتبی است که در آن از طریق نهادهای اجتماعی، تغییراتی تدریجی و زیربنایی در ساختارهای اقتصادی یا ساختارهای سیاسی دنبال می‌شود. این گروه در واقع واکنشی اعتراضی به سوسیالیسم انقلابی بود که معتقد بودند برای ایجاد تغییراتی انقلابی راهی جز انقلاب توده‌ها وجود ندارد.[2] اما در ایران، اصلاح طلبی، انقلاب خاموشی است که نهادهای سرمایه‌داری و بنیادهای مالی و اقتصادی امریکایی و صهیونیستی، به جهت ادعای مستقل‌بودن و مخالفت جمهوری اسلامی با هژمونی لیبرالیسم به کار انداختند.[3]

به خوبی پیداست که آن‌چه اصلاح‌طلبانِ ایران به عنوان نقطه‌ی عزیمت فعالیت‌های خود انتخاب نمودند، بیشتر جنبه‌ی «فرهنگی» داشته است. چنان‌که نخستین‌بار، چهارمین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از شاه‌کلید اصلاحات سیاسی در شعارهای انتخاباتی خود در سال 76 بهره جسته است و با توجه به ورود بیش از حد دولت اصلاحات در مسایل فرهنگی که نتیجه‌ی آن مسئله‌سازی در حوزه‌های حساس دینی و فرهنگی، و عمومی‌سازی این مسایل جدید در متن جامعه‌ای که درگیر یک جنگ فرهنگی تمام‌عیار است، و دامن‌زدن رسانه‌ها و روزنامه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب به این مسایل، ذهنیت جامعه نسبت به اصول انقلاب اسلامی و شعارهای آن تغییر کرده و روز‌به‌روز بر دامنه‌ی تغییرات افزوده می‌شد.

جریان اصلاح‌طلب همواره به دنبال درگیر نمودن تئوری‌های انقلاب اسلامی با تئوری‌های ترجمه‌شده‌ی «جان لاک»، «ایمانوئل کانت» و «بنژامن کنستان» و امثالهم بوده تا بتواند با هجوم نرم به اصول انقلاب، اندیشه‌ی انقلاب اسلامی را با نظریات لیبرالی حامله کند! نامی که امام خمینی(ره) از آن با عنوان «التقاط» نام می‌برد و به‌شدت آن را محکوم می‌کرد.

در سال‌های اخیر نیز ردپای اسلام التقاطی را که نه از اسلام در آن هست و نه از مکتب از پشت بام افتاده‌ی لیبرالیسم، می‌توان در متن گفتمان حاکم بر دولت یافت. گفتمانی که از محافظه‌کاران و لیبرال‌دموکرات‌های مسلمان گرفته تا برخی اصول‌گرایان تحول‌خواه و فتنه‌گران برانداز و ساکتین و... همه و همه را در خود جای داده است! دیگر جای تعجب نیست وقتی بار دیگر تابلوی عکس مهاجرانی بر دیوار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نصب می‌شود.

اکنون نیز همان‌هایی که همواره با نظریات اقتباسی و ترجمه‌ای خود نظام را درگیر مواجهه با اندیشه‌های لیبرالی می‌کردند بار دیگر با کلیدواژه‌های توسعه، اقتصاد آزاد، نبود هنرمند ارزشی و غیرارزشی و بسیاری دیگر از این واژه‌هایی که 16 سال ذهن آحاد جامعه با آن‌ها آشنا بوده است، تمام توان خود را به کار گرفته تا مثلا از قیام امام حسین(ع) درس مذاکره بگیرد و یا مردم زمان حال حاضر را با منافقین هم‌عصر امام حسن مجتبی(ع) یکی بداند!

پس جای تعجب نیست وقتی همه‌ی هم‌وغم این دولت آن باشد که بتواند از قِبَل توافق هسته‌ای، کاستی‌ها و عقب‌ماندگی‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود را جبران کند و در این راه برای «دیده‌شدن» در نظام بین‌الملل فرش قرمزش را حتی برای حامیان «شارلی ابدو» پهن نماید.

پس مسلم است برای «دیده‌شدن» و بهتر «دیده‌شدن» و تسریع در این امر، هر چه بیشتر در راه سکولاریزه کردن عقاید انقلابی قدم بردارد و مثلا پیشنهاد بدهد که کلمه «فجر» را از جشنواره‌ی فیلم «فجر» برداریم!

نفوذ فرهنگی غرب در دوران پساتوافق بسیار جدی و مهم است. نفوذی که این‌بار با پوشش اقتصاد و معیشت و «حل مشکل آب خوردن مردم»، قرار است در پی واردات بی‌رویه و تبدیل شدن ایران به بهشت شرکت‌های در حال ورشکسته‌ی غربی و هم‌چنین آمد و شد هیئت‌های مختلف فرهنگی-سیاسی از آن کشورها به داخل ایران، و مجوزدادن به رسانه‌هایی نظیر بی‌بی‌سی، بر جامعه حاکم شود و دستاوردهای جدید نظام لیبرال را اعم از پذیرش دینی‌نبودن حکومت، سکولاریزه‌کردن عقاید و ظواهر فعالیت‌های فرهنگی جهت «دیده‌شدن» در نظام جهانی، نبود هنرمند ارزشی و غیرارزشی، و هر آن‌چه که باعث کم‌رنگ شدن «اسلامیت» از متن و چارچوب فرهنگ ایرانی-اسلامی‌مان می‌شود.

هویت ملی ما در عصر پساتوافق به‌شدت مورد تهدید بیگانگان قرار دارد. گاهی باید به عقب بازگشت و تاریخ دیپلماسی معتمدانه‌ی ایران و امریکا را در عصر مصدق مورد بررسی قرار داد.

اکنون می‌بینیم شاگرد اول‌های پشیمانِ مکتب نئولیبرالیسم نظیر آرژانتین چگونه خشم خود را از سیاست‌ها و دخالت‌های مکرر ایالات متحده ابراز می‌دارند و نمادهای آن را از سرزمین خود حذف می‌کنند. وقتی تاریخ پر فراز و نشیب این کشور را مورد مطالعه قرار می‌دهیم درخواهیم یافت که آرژانتین، ‌نمونه‌ی عینی تبعیت محض و بی‌کم و کاست از سیاست‌های نئولیبرالیستی است که سرنوشت آن امروز در مقابل چشمان دیگر کشورها قرار دارد. این تصور که همه‌ی مرزهای اقتصادی بین‌المللی را باید برداشت و اقتصاد را به دست نامرئی بازار آزاد سپرد تا توسعه حاصل شود،‌ توهمی است که گرفتار شدن به آن، شکست‌های غیرقابل جبرانی را در پی خواهد داشت.[4] البته به‌یقین جمهوری اسلامی ایران راه نفوذ همه‌جانبه‌ی غربی‌ها به داخل کشور را خواهد بست و مانع از سوء استفاده‌ی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی غربی‌ها در داخل کشور خواهد شد. چنان‌که مقام معظم رهبری نیز در بیانات اخیر خود فرمودند:

«نیّت آن‌ها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور. ما این راه را بستیم و این راه را به طور قاطع خواهیم بست؛ نه نفوذ اقتصادی امریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آن‌ها را، نه حضور سیاسی آن‌ها را، نه نفوذ فرهنگی آن‌ها را؛ با همه‌ی توان -که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است- مقابله خواهیم کرد؛ اجازه نخواهیم داد.»[5]

ارجاع:

1. http://farsi.khamenei.ir هویت ملی از دیدگاه استاد مطهری، به قلم قدرت‌الله قربانی

2. ویکی‌پدیا: اصلاح‌طلبی

3. http://kalame.co اصلاح‌طلبی چیست و اصلاح‌طلب کیست؟ /بخش چهارم/

4. روزنامه کیهان، 93/8/7

5. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی، 94/5/26

  • سید هادی مصطفوی
دکتر احمد رهدار

1. کارآمدی نظام معنایی غرب در
تشریح نظام تمدنی اسلام
2. د
ر فرهنگ غرب، انسان‌ها گرگ یکدیگرند
3. تفاوت فاحش مف
هوم «برنامه ریزی» در اسلام و غرب
4. آیا با حذف دوربین ها، شهروندان غربی ملتزم به قوانین خواهند ماند؟

دانلود جزوه از راز 57: دریافت
عنوان: چهارگانه دکتر احمد رهدار
حجم: 756 کیلوبایت
  • سید هادی مصطفوی

1. این روزها کمتر کسی را می‌شود پیدا کرد که نسبت به مذاکرات هسته‌ای و کش‌وقوس‌های 12 ساله‌ی آن و نتایجی که تا کنون به همراه داشته است، بی‌تفاوت باشد. تحلیل‌ها عمدتاً دوگانه است؛ «پیروزی بدون جنگ»، «انفجار اتمی بدون بمب»، «پیروزی ایران در جنگ اراده‌ها»، «توافق عزتمندانه»، «توافق تاریخی»، و یا «توافقی بدتر از بد»، «دغل‌بازی با رهبری»، «ورق خوردن تاریخ با سیب‌زمینی سرخ کرده؟!»، «کاغذپاره علیه برجام»، «نقض خطوط قرمز به طور آشکار» و ... نشان‌دهنده‌ی ناهم‌سویی نقدها و نظرات در محافل و جراید سیاسی است. دیپلمات‌های ایرانی توافق هسته‌ای را آغاز عصری جدید در تاریخ دیپلماسی نظام بین‌الملل می‌دانند و منتقدین برآنند که مبادا دیپلمات‌های کارکشته و انقلابی فریب اسب تروای 5+1 را بخورند که در قامت توافق هسته‌ای خود را به ساحل امنیت ملی ایران نزدیک کرده است.


2. حرف جدیدی نیست این‌که ایران دارای ظرفیت عظیمی برای بازارهای اروپایی و امریکایی است و اکنون پس از توافق، یکایک شرکت‌ها و برندهای معتبر دنیا در انتظار ورود به ایران صف کشیده‌اند تا سود حاصل از درآمد آن‌ها در بازار ایران مرهمی باشد بر ورشکستگی‌های اخیر اقتصاد جهانی؛ اقتصادی که هر لحظه وخیم‌تر و بدهکارتر از قبل می‌شود. بر همین اساس و البته بر اساس ذوق‌زدگی مسئولین دستگاه اجرایی که از ورود هرگونه کالای خارجی به داخل کشور، چه از نوع سیاسی باشد چه از نوع فرهنگی و چه از نوع اقتصادی، استقبال می‌کنند، می‌بایست دوره‌ای جدید در پدیده‌ی مصرف‌گرایی را در زندگی ایرانیان جستجو کرد و این موضوع اقتضائات فرهنگی خاص خود را دارد. به طور خلاصه باید گفت استحاله‌ی فرهنگی یکی از فرجام‌های برجام خواهد بود اگر نتوانیم جلوی ذوق‌زدگی خود را نسبت به سوء استفاده امثال مک‌دونالد بگیریم که پدیده‌ی پوشکین مسکو 1990 این‌بار در تهران 2015 تکرار شود.


3. و بالاخره تکلیف اقتصاد مقاومتی چه می‌شود؟ اقتصادی که معنای آن پیروی از الگوی اقتصادی بومی علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی است که کاهش وابستگی به کشورهای محدود و خاص، افزایش کمی و کیفی تولید، اجرای سیاست‌های کلی اصلاح الگوی مصرف، ترویج مصرف کالاهای داخلی و پاسخ‌گویی به نیاز اقتصاد ملی از جمله لازمه‌های تحقق آن است. حال وقتی قرار است برای برندهای معتبر خارجی فرش قرمز پهن کنیم و مثلا فورد را در کنار ایران‌خودرو، اپل را در کنار مینیاتور و جی‌ال‌ایکس، کوکاکولا را در کنار زمزم و هارلی دیویدسون را در کنار کویرموتور ببینیم، دیگر چه جای رقابت، ترقی و پیشرفت کالاهای داخلی در کشور خواهد بود؟ آیا مسئولان در خصوص اقتصاد مقاومتی پس از توافق نقشه‌ی راهبردی دارند؟ آیا فعالیت هرگونه شرکت‌های خارجی در ایران، توجیه اقتصادی و فرهنگی دارد؟ آیا موضوع کلیدی و حساس سبک زندگی ایرانی-اسلامی پس از توافق و به‌شرط فعالیت این‌گونه برندها در داخل کشور به حاشیه نمی‌رود؟


4. آقای عراقچی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه‌ی خبری شامگاه دوشنبه 29 تیرماه گفت: «بین قطعنامه و توافق اختلاف وجود دارد. اگر توافق نقض شود قطعنامه هم نقض می‌شود اما عکس آن صحت ندارد... اگر نقضی صورت بگیرد مانند سال‌های گذشته نقض صورت گرفته و اتفاقی هم نیفتاده است. مفاد قطعنامه با مفاد توافق متفاوت است.» او در واکنش به سؤال مجری برنامه درباره‌ی احتمال استفاده از گزینه‌ی نظامی در صورت عدم اجرای تحریم تسلیحاتی، گفت: «احتمال این موضوع روی کاغذ و به صورت تئوریک وجود دارد اما اگر قدرتمند باشیم از لحاظ سیاسی امکان آن وجود نخواهد داشت!»

شاید این عبارت آخر تلخ‌ترین اعتراف دیپلمات‌های ایرانی درباره‌ی ناتوانی تئوری‌های یورگن هابرماس و توماس هابز درباره‌ی اداره‌ی نظام بین‌الملل باشد که امثال بشیریه و نقیب‌زاده در قالب «گفتمان دیپلماسی» دنباله‌رو آنها در فضای آکادمیک کشورمان می‌باشند. این‌که آقای عراقچی می‌گوید «اگر قدرتمند باشیم از لحاظ سیاسی امکان آن وجود نخواهد داشت» دقیقا تکرار ادعای 9 سال پیش آقای احمدی‌نژاد است که بر اساس «گفتمان مقاومت» می‌گفت: «تحریم‌ها کاغذپاره‌ای بیش نیستند...» چرا که اگر بنا به قول آقای عراقچی، جمهوری اسلامی قدرتمند باشد می‌تواند آنچه را که روی کاغذ نوشته می‌شود (بخوانید قطعنامه) نقض نماید! و حالا می‌شود بهتر از قبل عمق سخن مقام معظم رهبری را دریافت نمود که فرمودند: «من دیپلمات نیستم، من انقلابی‌ام، حرف را صریح و صادقانه می‌گویم. دیپلمات یک کلمه‌ای را می‌گوید، معنای دیگری را اراده می‌کند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را می‌زنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را می‌زنیم...».

انعکاس در میدان 72

  • سید هادی مصطفوی

اصلاح‌طلبان به این شوک‌ها نیازمندند!

هر جناح سیاسی جهت پیروزی در انتخابات نیازمند اعتبار سیاسی و به دست آوردن پایگاه اجتماعی است که این روزها اهمیت این موضوع برای اصلاح‌طلبان بیشتر از همیشه می‌باشد. چرا که آنها پس از انتخابات سال 88 تا کنون حضور پررنگی در انتخابات‌های 90 و 92 نداشتند. در انتخابات سال 92 که نماینده اصلی آنها دکتر عارف پس از دستور رهبر معنوی اصلاحات (به طوری کاملا هوشیارانه و در حمایت از آقای روحانی) از ادامه‌ی رقابت کناره‌گیری نمود تا موجبات حذف جناح اصلاح‌طلب پس از شکست احتمالیِ این نماینده در وقایع سیاسی کشور رقم نخورد.

اکنون نیز اصلاح‌طلبان مانند همیشه از هر فرصتی جهت بازسازی پایگاه اجتماعی از دست‌رفته‌ی خود استفاده می‌کنند و منتظر شوک‌های به وجود آمده در فضای سیاسی و مدیریت آنها از طریق رسانه‌های پرتعداد خود می‌باشند.

در چند روز گذشته شنونده‌ی دو خبر مهم از دو شخصیت ویژه‌ی جمهوری اسلامی بوده‌ایم. نخست صحبت‌های چند روز گذشته‌ی سخنگوی قوه قضائیه در نشست خود با اصحاب رسانه بوده است که وی پس از سوال خبرنگاری، به "ممنوعیت به کار بردن اسم، تصاویر و اخبار مربوط به رئیس دولت اصلاحات در رسانه‌ها و مطبوعات" اشاره کرد. و دیگری گفتگوی اخیر خبرگزاری ایلنا با عزت‌الله ضرغامی است که وی در پاسخ به این سؤال که "نادیده گرفتن یک جناح سیاسی در برنامه‌های رسانه ملی از اصلی‌ترین انتقادات به سازمان صداوسیما بوده است" گفت: آن مسأله در چارچوب اهداف صداوسیما بود.

شاید این اظهارنظرها به ظاهر برای اصلاحات ناپسند باشد، اما باید توجه کرد که آنها منتظر دریافت چنین سیگنال‌هایی از مسئولان عالی‌رتبه‌ی نظام هستند تا بتوانند به شوک اجتماعی ناشی از آن دامن بزنند و پایگاه‌های اجتماعی و طیف خاکستری طرفدار خود را که در دوگانگی اصلاحات و اعتدال مانده‌اند به سوی خود بکشانند.

 

 


بعد از تحریر: تکذیب اظهارات منتسب به ضرغامی (+)

  • سید هادی مصطفوی

پیامک جدید دولت به مردم!!

یک بار دیگر با #799* تماس بگیرید!


این روزها سخن‌گفتن از بی‌تدبیری دولت، کار چندان سختی نیست؛ مسلماً وقتی در دهه‌ی فجر و در اوج تکرار شعارهای اصیل انقلاب اسلامی که همان «ذلت‌ناپذیری و آرمان‌خواهی» مردم می‌باشد با صحنه‌هایی مواجه می‌شویم که جز تحقیر و ایجاد خدشه به غرور و عزت مردم، حامل پیام دیگری نمی‌باشند، چیز دیگری هم نمی‌توان گفت.

اما نکته‌ی مهم این‌جاست؛ دولت «تدبیر و امید» که با «کلید» حل مشکلات به میدان عمل آمده بود، و می‌گفت انقدر فضا بحرانی است که دیگر مجال «تجربه و خطا» نمی‌باشد و می‌بایست از پیران دنیادیده و آگاه به مسائل روز استفاده کرد و بعد همه‌ی سیاست‌مداران عصر کوپنیسم را گرد هم آورد و با تمام هم‌اندیشی‌ها و با استمداد از تجارب آن‌ها به طرح‌های صد روزه و ضربتی روی آورد و نهایتاً ته ته ته فکر اقتصادی خود را به کار گرفت و یک سبد پنیر و برنج هندی و روغن و ... به مردم هدیه داد... آن هم در دهه‌ی فجر!!

البته اگر زیرکی و سیاسیت رجال بزرگوار به آن حد اعلای خود باشد، مسلماً می‌توانند از این تصاویر طوری سخن بگویند که ملت در 8 سال گذشته دچار قحطی و گرسنگی بودند؛ طوری که طبق آمارگیران باتجربه‌ی دولت، اکثر کدبانوها به دلیل نبود روغن، غذای خود را بخارپز و یا آب‌پز می‌نمودند و از سویی به دلیل مساعدنبودن شرایط جوی در 8 سال گذشته، آب به اندازه‌ی کافی به مزارع و مراتع نرسید و در نتیجه نه زمینی زیر کشت برنج رفت؛ پس در نتیجه مجبور شدند از کشور دوست و همسایه هند تقاضای برنج کنند و نه گاو و گوسفندی زنده ماندند که بخواهند به ما شیر بدهند و آن را به پنیر تبدیل کنند! و اصطلاحاً ضریب پنیر صبحانه‌ی مردم خصوصاً کارمندان و بازنشستگان که به مصرف عسل و سایر فراورده‌های غیرلبنی مقوی روی آورده بودند، پایین آمده بود.

از طرفی هم طبق شعار همیشگی مرشد بزرگ، چون قشر آسیب‌پذیر می‌بایست زیر سنگینی وزن این سبد لــــــــه بشوند، لذا دولتی‌ها سریعاً تصمیم گرفتند که اگر قشر آسیب‌پذیر و کم‌درآمد و به دنبال نان شب و واقعاً زیر خط فقر با #799* تماس گرفتند، این پیام را به ایشان بدهند:

«چون شما وضع‌تان خوب است و به این هدایای ناچیز نیازی ندارید، تصمیم گرفتیم عزت و کرامت شما را حفظ کنیم و سیاست گداپروری 8 سال گذشته را نسبت به شما اعمال نکنیم. البته از آن‌جایی که تعداد افرادی که واقعا در زیر سبد، لــــــــه شده‌اند، فراتر از انتظارمان بود، تصمیم گرفتیم در آینده‌ی نزدیک به برخی از آن‌ها نیز هدایایی در داخل سبد تقدیم کنیم».
  • سید هادی مصطفوی
گداپروری از نوع ...




1. دیشب خبر اعطای دو سبد کالایی به اقشار مورد نظر دولت را شنیدم. (+) طبق این خبر این دو سبد کالایی به اقشار زیر تعلق می‌گیرد:

الف ـ کلیه شاغلان و بازنشستگان دولت و نیروهای مسلح اعم از کارکنان رسمی، پیمانی و قراردادی و کلیه کارگران مشمول قانون کار و قانون تأمین اجتماعی

ب ـ روزنامه‌نگاران، خبرنگاران و هنرمندان (به تشخیص وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و دانشجویان متأهل (به تشخیص وزارتخانه‌های علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دانشگاه آزاد اسلامی) و طلاب (به تشخیص مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه)

ج ـ سرپرستان خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی کشور.

تبصره ـ قضات و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی از شمول این تصویب‌نامه مستثنی می‌باشند.

پس از آن بلافاصله یاد کفاش سر محله‌مان افتادم. دکه‌ی کوچکی دارد و کفاشی می‌کند. او کارمند دولت نیست. نظامی هم نیست. ذوق روزنامه‌نگاری و استعداد هنرمندی هم ندارد. نه دانشجو است و نه طلبه. تحت پوشش کمیته‌ی امداد هم نیست. این سبد کالایی به او تعلق نمی‌گیرد!

صبح که طبق عادت معمول بیرون می‌رفتم، در نزدیکی میدان اصلی شهر، کارگرانی که همیشه صبح زود در قسمت مشخصی از خیابان جمع می‌شوند تا یکی بیاید و آن‌ها را برای کارهای ساختمانی به‌کار بگیرد، را دیدم. به آن‌ها هم تعلق نمی‌گیرد.

بعد گفتم؛ کارمندی که علاوه بر حقوق مشخص و تضمینی‌اش، امتیازات زیادی از جمله بُن مواد غذایی در فروشگاه‌های دولتی و وام‌های جورواجور و ... برخوردار است، به پنیر 800 گرمی چه نیازی دارد؟

بعد یاد عدالت افتادم، یاد احمدی‌نژاد...

یاد همین آقای روحانی و پدر عزیزش آقای هاشمی که می‌گفتند یارانه‌ها گداپروری است...
  • سید هادی مصطفوی
به مناسبت فرا رسیدن روز دانشجو

حرمت آن سه قطره خون را نگه داریم!

هر سال 16 آذر که فرا می‌رسد، شور و شوق عجیبی در دل دانشجویان به وجود می‌آید. تقریباً اکثر دانشگاه‌ها حتی با یک مراسم کوچک و یا حتی با یک بیانیه هم که شده، این روز را و خاطراتش را و اهدافش را ولو با محتوای متفاوت گرامی می‌دارند.

بهره‌برداری سیاسی از این واقعه از سوی برخی احزاب و گروه‌های معلوم‌الحال سیاسی که به گواه تاریخ، دائماً در صدد کسب قدرت در جامعه - به هر نحوی - بوده‌اند، همواره سنگی بزرگ در جلوی حرکت عدالت‌خواهانه‌ی جریان دانشجویی بوده است. گروه‌هایی که دانشجویان را نه به‌مانند یک نیروی فکری، که به‌عنوان یک ابزار در جهت پیشروی هر چه بیشترشان در عمق سیاست تلقی می‌کردند و با ترویج غوغاسالاری و تنش‌زایی در محیط‌های دانشجویی، و نیز با ایجاد خواسته‌های تصنعی در مرام‌نامه‌های گروه‌های دانشجویی، آنان را از اصول و اهدافشان دور می‌ساختند.

به نظر می‌آید یکی از مهم‌ترین ضعف‌های دانشجویان در خصوص روز دانشجو، عدم آگاهی از ماهیت این روز و سیر تاریخی جنبش دانشجویی است که به دلیل نپرداختن مناسب جریانات دانشجوییِ صاحب میدان به این مسائل در دو دهه‌ی اخیر، اهمیت این موضوع در نزد عموم دانشجویان کم‌رنگ شده و لذا این‌جاست که روز دانشجو به نفع جریانی که بیشتر از همه به جنجال‌آفرینی و غوغاسالاری بها بدهد، مصادره می‌شود. مسلم است که بازگویی درستِ تاریخ رخداد 16 آذر خودبه‌خود درون‌مایه‌ی آن را برای شنونده روشن می‌سازد و هیچ‌گاه نمی‌گذارد جریانات دانشجویی بر خلاف آنچه امروزه عده‌ای شعارش را می‌دهند، پازل احزاب و گروه‌های شکست‌خورده و یا در حال ظهور سیاسی باشند.

آن‌چه امروزه باید بیشتر از پیش در خصوص روز دانشجو و خصوصیات ماهوی آن بحث و بررسی گردد، ماهیت ضد استبدادی و ضد استکباری آن است که همین موضوع، زمینه‌های وقوع 16 آذر 32 را فراهم کرد. چرا که در آن سال، جریان دانشجویی می‌بایست هم با استبداد داخلی و هم با استکبار خارجی مبارزه می‌نمود که البته از آ‌ن‌جا که استبداد داخلی، زیرمجموعه و نمایی از استکبار خارجی بود، نهضت مقاومت ملی و شاخه‌ی دانشجویی‌اش، بُعد مهم‌ترش (=استکبار خارجی) را در رأس مبارزه قرار دادند تا با این کار خودبه‌خود ماهیت نظام حاکم بر کشور نیز زیر سؤال برود. چرا که مهم‌ترین عامل در وقوع حرکت‌های اعتراضی دانشجویان و در کنار آن‌ها بازاریان در پائیز 32، شنیدن اخباری مبنی بر برقراری ارتباطی دوباره با دولت انگلیس و هم‌چنین خبر ورود نیکسون - معاون اول رئیس‌جمهور وقت امریکا - به ایران در 18 آذر بود.

حال آن‌که برخی از گروه‌های دانشجویی فارغ از داشتن درک درستی از ماهیت 16 آذر 32، این جنبش را جنبشی مبارز و دائماً منتقد نسبت به نظام حاکم بر می‌شمرند و این‌گونه است که با ظهور جریاناتی که در صدد به صحنه آوردن نظامی (معمولا نظام لیبرال دموکراسی) در مقابل نظام جمهوری اسلامی می‌باشند، مشتاقانه به سمت‌شان می‌روند و در آخر هم با دست‌های خالی صحنه را ترک می‌کنند.

روز بعد از واقعه‌ی 16 آذر نیکسون به ایران آمد و در همان دانشگاه تهران، که هنوز به خون دانشجویان بی‌گناه رنگین بود، دکترای افتخاری حقوق دریافت کرد. صبح روز ورود نیکسون به ایران، یکی از روزنامه‌ها در سرمقاله‌ی خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به نیکسون نوشت که البته بلافاصله توقیف شد. سرمقاله‌ای که می‌تواند سرمشقی برای جریانات دانشجویی کنونی‌مان باشد. در آن سرمقاله خطاب به نیکسون چنین نوشته شده بود:

«هر گاه دوستی از سفر می‌آید، یا کسی از زیارت باز می‌گردد، و یا شخصیتی بزرگ وارد می‌شود، ما ایرانیان به فراخور حال، در قدم او، گاوی یا گوسفندی قربانی می‌کنیم؛ آقای نیکسون! وجود شما آنقدر گرامی و عزیز بود که در قدوم شما 3 نفر از بهترین جوانان این کشور یعنی دانشجویان دانشگاه را قربانی کردند».

باشد که حرمت آن سه قطره خون را نگه داریم.

نشر در: فارس، خبرنامه دانشجویان ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دانشجو، نکات‌پرس

  • سید هادی مصطفوی