راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تاریخ اسلام» ثبت شده است

و باز هم استاد مطهری

پیامبر اُمّــی

تا به حال این سؤال برای‌تان پیش آمده که پیامبر اکرم(ص) که تا پیش از آغاز رسالت، سواد خواندن و نوشتن نمی‌دانسته و اصطلاحا "اُمّی" بوده، آیا پس از رسالت، مواردی از خواندن و نوشتن توسط ایشان در تاریخ ثبت شده باشد؟

از خود و اطرافیان‌تان بپرسید آیا به چنین موضوعی اندیشیده‌اید و اینکه چه پاسخی به آن خواهید داد؟ آیا پیامبر پس از بعثت نیز همچنان امی و بی‌سواد بوده است؟ اصلا آیا تا به حال کتاب "پیامبر اُمّی" استاد مطهری را خوانده‌اید تا به لذت کشف این حقیقت عجیب دست یابید که پیامبر عظیم‌الشأن اسلام، پس از بعثت نیز (جز مواردی معدود که البته مشکوک به صحت‌اند) نه می‌خوانده و نه می‌نوشته است؟ پس اگر مانند دیروزِ من، این کتاب هفتاد صفحه‌ای را نخوانده‌اید، حتما به سراغش بروید و قورتش بدهید!

شرح مجموعه‌ی گل مرغ سحر داند و بس

که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست

ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی

ترسم این نکته به تحقیق، نتانی دانست

  • سید هادی مصطفوی

«مردی در تبعید ابدی» را هر چند دیر ولی بالاخره خواندم؛ کتابی درخور توجه و بسیار خواندنی که با شیوه‌ی نگارشیِ خاصِ نادر ابراهیمی - این نویسنده‌ی خوش‌ذوق ایران اسلامی - نگاشته و منتشر شده است.

این کتاب شرح زندگانی محمد صدر قوام شیرازی - صدرالمتألّهین - است که شرح حالش از کودکی تا نوجوانی، آن هنگامی که برای نخستین‌بار در سن هفده سالگی و در خلوتی شبانه در کنار شیخ بهاءالدین عاملی ایستاد و لب به سؤال گشود و ...

تا دوران جوانی‌اش که این مُلای بیست و چند ساله همراه با علمای برجسته و به‌واقع اهل علمِ آن دوران چون میرمحمدباقر استرایادی (میرداماد) و میر فندرسکی و شیخ بهاءالدین عاملی هم‌قدم می‌شود...

تا دوران پر گشودن ملا و آسمانی‌شدن روحش و تاب نیاوردنِ جامداندیشانِ خودمنجمدشده‌ی دگرگونی‌ناپذیر... تا دوران سنگ‌اندازیِ سنگ‌اندازان و تیراندازیِ تیراندازان و ناسزاگوییِ ناسزاگویان و گُر گرفتنِ آتش کینه و حسد علما و زُهّاد درباری که ملا هیچ‌گاه آنان را نبخشید...

و تا آن‌جایی که یک نگاه بر دهانِ مُرشدِ کامل - شاه عباس - است و نگاه دیگر، بینِ جلادانِ در کنارِ درِ مجلس ایستاده، تقسیم می‌شود تا افتخار به دار آویختن و یا گردن‌زدن و یا کور کردن و یا حتی بلعیدنِ این مجرمِ کافرِ از خدا بی‌خبر نصیب کدام‌شان خواهد شد...

و تا آن‌جا که مرشد کامل، از میانِ دو راهی که یکی را آن زاهدانِ ریاکارِ دل به دنیا فروخته‌ی طمّاعِ کینه‌توزِ کاسبِ درباری و دیگری را آن سه گوهر ناب جهان اسلام، پیش رویش نهادند، مشیِ «اعـــتـــدال» بر می‌گزیند و دستور به نفیِ بلدِ صدرالمتألّهین شیرازی می‌دهد...

تا خروج با عزت و آبرویش از اصفهان و آن‌گاه دست بانو را گرفتن و ساکن‌شدن در «کـَــهَـــک» و تحریر اسفار و رساله‌های گوناگون و تا آمد و شد چاپاران از اقصی‌نقاط جهان اسلام (حتی آندلس) در این روستای تا پیش از آن چاپار به خود ندیده... و درخشیدن ملا محمد صدر شیرازی در سراسر بلاد اسلامی...

تا دعوت مردم فارس از ملا محمد و دست آرزو به سویش دراز نمودن و تقاضای افتتاحِ مدرسه‌ی علمیه‌ی الله‌وردی‌خان به دست او... پس آن‌گاه دست بانو را گرفتن و با جمیع مریدان به شیراز ره‌سپار شدن که ملا برای حرف مردم، ارزشی قائل بود بسیار. می‌گفت «مردمِ مؤمن، بخشی از نور حق را در قلب‌های خود دارند».

این کتاب سرشار از خوش‌ذوقی نادر ابراهیمی است که به زیبایی هر چه تمام‌تر به شرح حیات ملاصدرای شیرازی پرداخته است که به زعم حقیر، خواندنش بر هر جوانِ اهل علمی، واجب است!

شادی روح نادر ابراهیمی، صلوات.



  • سید هادی مصطفوی