دموکراسی یا دموقُراضه
شنیده بودم که بعد از ۵ سال انتظار، انتشارات نیستان توزیع رمان "دموکراسی یا دموقراضه" را مجدداً آغاز کرده است. رمانی که تا به آن لحظه فقط اسمش را شنیده بودم و... و بالاخره با خریداری آن شروع کردم به خواندنش.
رمان، بیان داستانی است از حکومت پادشاهی به نام "مَمول" که رو به موت است و وصیت کرده جانشینش باید توسط رعیت (=مردم کشور غربستان) انتخاب شود. مردمی که تا به آن روز طعم آزادی و انتخابات و "دموکراسی" را نچشیده بودند و حالا باید از میان ۲۵ فرزند ذکور پادشاه، یکیشان را انتخاب کنند و البته زمانی شادیشان بیشتر میشود که این انتخابات را باید هر دو سال یکبار انجام دهند! یعنی اگر از یکی خوششان نیامد، میتوانند در انتخابات دو سال بعد، دیگری را انتخاب کنند...
اما آنچه گفتنش در این عرصه بیشتر از روایت داستان اهمیت دارد، پرداختن نویسنده به ماهیت اصلی دموکراسی در جوامع امروزی است که به زعم وی خالی از لطف است. "دموکراسی"ای که فرقش با حکومت "دمو قُراضه" چندان زیاد نیست و نهایتاً باید برخورد با مردم مانند برخورد "دموقراضه" با رعیت باشد که مردم را ...
راستش از ادامه دادن عبارت قبل کمی شرم دارم ولی الآن که بیشتر میاندیشم میبینم که گفتنش اشکالی ندارد؛ چرا که بالاخره خوانندهی کنجکاو به سراغ کتاب میرود و میخواند که فرزند بیستوپنجم پادشاه مرحوم (همان دموقراضه) مردم را به مانند "گوسفندانی" پنداشته که باید فلان برخوردها را با آنها داشته باشیم!
این کتاب را حتما بخوانید. اثری ماندنی از استاد عزیز "سید مهدی شجاعی".
- ۰ نظر
- ۱۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۵۵