راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

طبقه بندی موضوعی

قائلانِ به دین حداقلی می‌گویند:

بی‌حجابی ممنوع؛ ولی مصرف‌گرایی آزاد


یادم می‌آید دو سه سال پیش در خلال مطالعه‌ی جزوه‌ای که به موضوعات اجتماعی و دینی حزب‌اللهی‌ها می‌پرداخت، با نقل خاطره‌ای از نگارنده‌اش مواجه شدم. می‌گفت چند سال پیش (دهه‌ی هفتاد) چندین‌بار اتفاق می‌افتاد که گروهی از بچه‌مذهبی‌های دو آتشه با تجمع در شهرک غرب تهران که در آن زمان، از لحاظ آسیب‌های فرهنگی-اجتماعی و دینی بیشتر مورد توجه بود، کلی داد و بیداد راه می‌انداختند و همه‌چیز را محکوم می‌کردند!

مثلا در آن زمان برخی از آفات اجتماعی نظیر "به همراه داشتن سگ" و یا "بی‌بندوباری برخی بازیگران و هنرمندان که در آن شهرک ساکن بودند" و امثال این‌ها در آن شهرک و ساکنین آن‌جا بیشتر از مناطق دیگر تهران رواج داشت.

می‌گفت همیشه ناراحت بودم که چرا با دیدن یک بازیگر بدحجاب و یا شخصی که سگی را به همراهش این‌ور و آن‌ور می‌برد، سریع خون‌تان به جوش می‌آید؛ اما با دیدن آن حزب‌اللهی‌هایی که در ماشین‌های هفتاد-هشتاد میلیونی سوراند، به هیچ جای‌تان بر نمی‌خورد!؟ (آن موقع، این مقدار پول خیلی‌خیلی ارزش داشت).

آیات و روایات بسیاری در خصوص چگونگی مصرف ثروت توسط مسلمانان وجود دارد که همگی آن‌ها بر این نکته دلالت می‌کنند که "تو ای مسلمان! حق نداری اموالت را در هر راهی که بخواهی، به مصرف برسانی!" این یعنی نمایش چراغ خطری برای اهل تکاثر؛ ولو اموال‌شان را از راه حلال به دست آورده باشند. به عبارت دیگر خداوند ایمانِ سرمایه‌دارانِ مسلمان را به شدت زیر سؤال می‌برد که اموال حلال و مشروع‌شان را در چه راهی خرج کرده‌اند؟

خداوند در سوره‌ی تکاثر بشریت را با "ألهاکم التّکاثر" خطاب می‌کند؛ می‌گوید زیاده‌طلبی و تکاثر و کثرت‌طلبی، شما را سرگرم کرده است و این حالتِ لهو و فریب‌خوردگی تا فرا رسیدن مرگ و زیارت قبرها ادامه پیدا می‌کند؛ «حتّی زُرتم المقابر».

این‌جا دیگر بحث حلال و حرام نیست، بحث چگونگیِ تولید ثروت هم نیست. بلکه خداوند بر سر نحوه‌ی مصرفِ ثروت نیز بشریت را بازخواست می‌کند. یعنی علاوه بر پرسشِ "از کجا آورده‌ای؟" سؤال مهم‌تری را نیز در ادامه خواهد پرسید که "چگونه مصرف کرده‌ای؟".

امام علی(ع) می‌فرماید: «اگر کسی را می‌شناسید که احتیاج دارد، ولی منتظر بایستید تا از شما خواهش کند و گدایی کند، شما دیگر از ما نیستید.» در آیات 33 و 34 سوره‌ی الحاقّه خداوند در توصیف برخی از جهنمی‌ها می‌فرماید: «إنّه کان لا یؤمن بالله العظیم؛ و لا یحضّ علی طعام المسکین» یعنی «او به خدای بزرگ ایمان ندارد؛ و نسبت به گرسنگیِ گرسنگان، بی‌تفاوت است». تعبیر «لا یحضّ» یک تکلیف فردی نیست که انسان فقط خودش به فکر گرسنگان باشد، بلکه یعنی علاوه بر این‌که خودت به فکر گرسنگان هستی، باید در جامعه داد بزنی که بله! گرسنه‌ای وجود دارد و باید به او کمک شود؛ و خداوند، توجه‌نکردن به مسکینان را برابر با بی‌ایمانی می‌داند.

جایی دیگر حضرت امیر (ع) می‌فرماید: «خداوند در ثروتِ سرمایه‌داران، روزی فقرا را واجب کرده و قرار داده است». به متن عربی این روایت توجه کنید: «إنّ الله سبحانه فرض فی اموال الأغنیاء اقوات الفقرا»؛ فعل "فرض" به معنی واجب‌کردن است؛ مثلا در دعای هر روز ماه مبارک رمضان می‌خوانیم: «وفترضت علی عبادک فیه الصیام» یعنی روزه را در این ماه "واجب" گردانیدی.

سرمایه‌داران باید به این قضیه توجه کنند که "ساده‌زیستی" فقط مخصوص فقرا و کم‌بضاعت‌ها نیست؛ بلکه فرار از تکاثر، فرار از تنوع‌طلبی، فرار از مصرف‌گرایی و دوری از زندگیِ مرفهِ بی‌دغدغه از ویژگی‌های همه‌ی مؤمنین است؛ و تفاوتی بین مؤمنین ثروت‌مند و مؤمنین فقیر نمی‌باشد.

امیرالمؤمنین خود یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان عربستان بود؛ اما هیچ‌گاه در مقام مصرفِ ثروتِ خود، به تکاثر و مصرف‌گرایی روی نیاورد. ایشان حتی برای مصرف ثروت در آن زمان، سقفی را معین کردند و فرمودند: «مازاد علی أربعة آلاف فهو کنز» یعنی اگر کسی بیش از چهارهزار (بر اساس واحد پول آن‌موقع) داشته باشد، مشمول همان آیه‌ی «و الذین یکنزون الذّهب و الفضّه...» می‌شود. نه به این معنی که بیش از این‌مقدار را تولید نکند؛ بلکه یعنی هر چقدر تولید کرد، و پس از مصرفِ بخشی از آن برای برآورد نیازهای شخصی و مورد نیازش، اگر بیشتر از این مقدار را برای ریخت‌وپاش و تکاثر نگه بدارد، گنج‌اندوزی کرده است. سپس فرمودند: «چه زکاتش را داده باشد، چه نداده باشد».

پس طبق فرمایشات حضرت امیر و بسیاری دیگر از آیات و روایات، حتی اگر خمس و زکات ثروتت را پرداخت کرده باشی، باز هم باید مصرف شخصی‌ات را مهار کنی و این مهار، همان جهاد با نفس است؛یعنی مقابله با خواسته‌های نادرست نفس. شاید اگر این سؤال را از خیلی‌ها بپرسید، کنترل چشم و گوش و زبان و توجه‌نکردن به نامحرم و نرفتن به سمت برخی گناه‌هایی از این جنس، جزء بالاترین مراتب ترک گناه شمرده شود (که البته همین‌طور هم هست)، اما آن‌چه که اغلب از گفتنش غافل می‌شویم همین بی‌توجهی به محتوای امثال سوره‌ی تکاثر است.

مقام معظم رهبری در ادامه‌ی بیان شاخصه‌های مربوط به سبک زندگی، این‌بار در خطبه‌ی اول نماز عید فطر امسال، به مسأله‌ی ساده‌زیستی در قالب افطاری‌دادن‌های ساده و بی‌پیرایه در مساجد و حتی در خیابان‌ها اشاره و تقدیر نمودند و آن را در مقابل افطاری‌دادن‌های نادرست که بوی افراط و اسراف و غرق‌شدن در لذت‌های جسمانی از آن‌ها بلند می‌شود، قرار دادند. (+)

ایشان هم‌چنین فرمودند: «نمی‌خواهیم بگوییم که اگر در افطار، کسی غذای مطبوخی مصرف کرد، این کار، ممنوع است؛ نه! در شرع، این‌ها ممنوع نیست؛ اسراف ممنوع است، زیاده‌روی ممنوع است، ریخت‌وپاش فراوانی که گاهی در این‌جور مجالس انجام می‌گیرد، ممنوع است».

پس باید خانواده‌ها به این نکته‌ی بسیار مهم توجه داشته باشند که نباید ثروت خود را به هر طریقی که خواستند، ولو حلال، به مصرف برسانند. زنان و دخترانی که چندین دست لباس و کفش و جواهر دارند و در هر مجلسی که حاضر می‌شوند، نگرانی‌شان از این بابت است که مبادا از مهمانان جلسه‌ی پیش کسی در مجلس فعلی حضور داشته باشد که در این حالت، مجبورند تغییر پوشش بدهند؛ مردان و پسرانی که ایشان را نیز با همین ویژگی‌ها می‌بینیم؛ خودروهای گران‌قیمت، وسایلی که در جای‌جای منازل برخی‌ها وجود دارد و جنبه‌ای جز "تجمل" ندارند؛ مراسمی که به بهانه‌های مختلف برگزار می‌شود و خدا می‌داند که برگزاری بسیاری از این مجالس، جز برای خودنمایی و مانور تجمل، علت دیگری ندارند.

شاید در مقام برداشت از ویژگی‌های دین‌مان دچار اشتباه شده‌ایم، شاید برای‌مان بازگو نکرده‌اند، شاید در خانواده و مدرسه و مساجد، گفتنِ این نکات، اهمیتی نداشته است، اما پس از دانستنِ این نکات، ضمن عمل‌نمودن به تک‌تک این دستورات و تنظیم زندگی‌مان با ساحت بزرگ‌تری که مقابل‌مان قرار دارد، موظیم در مواجهه با آن‌هایی که در دیالوگ‌ها و سخنرانی‌ها و مدل‌های‌شان فقط ابعاد کوچکی از دین را نشان‌مان می‌دهند و به جای بیان ارکان و ویژگی‌های دینِ حداکثری، ابعاد و شقوقی از دین حداقلی را نشان‌مان می‌دهند، محترمانه ادای تکلیف نماییم.

نشر در تصریح، راز57 ، جادنیوز ، چراغ راه .

  • سید هادی مصطفوی

نقدی بر آن‌چه جلسات عزاداری‌اش می‌نامیم

می‌خواهم صد سال گریه نکنند!


چند وقتی بود که در خصوص جلسات روضه‌خوانی و مداحی و ... کمی تحقیق و مطالعه می‌کردم. بیشتر در خصوص آسیب‌های عزاداری و جلسات مربوط به آن؛ از آن‌جا که خودم به‌گونه‌ای با این مسائل درگیرم، با دیدن و شنیدن برخی چیزها خیلی ناراحت می‌شوم و ... .

محرم سال گذشته مطلبی نوشتم به نام عاشورا، هر سال بدتر از پارسال! که پیرامون برخی آسیب‌های عزاداری و دسته‌روی در شهر خودمان آمل بود که البته می‌توان به سایر مناطق و شهرها نیز تعمیمش داد. اخیرا نیز مطلبی نوشته بودم با عنوان از کوه، فقط کاهَش را نشان‌مان دادند! که بهتر است خودتان بخوانید و بنده راجع به آن توضیحی ندهم.

ساعتی پیش، مطلبی در خبرگزاری اعتدال خواندم که نقطه‌نظرات استاد اخلاق، حجت‌الاسلام فاطمی‌نیا را در خصوص مراسم شب‌های احیاء و عزاداری و مناجات و ... منعکس می‌کرد. عیناً همان صحبت‌های ایشان را در این‌جا می‌آورم تا شما نیز بخوانید و البته فکر کنید.

پس بی‌زحمت ادامه‌ی مطلب را حتما بخوانید.
  • سید هادی مصطفوی

روز قدس یکى از برجسته‌‌‌‌‌ترین یادگارهاى امام عزیز ماست؛ نشانه‌‌‌‌‌ى دل‌بستگى انقلاب و
دل‌بستگى ملت ما به ماجراى قدس شریف و ماجراى فلسطین است. به برکت روز قدس، این نام را ما توانستیم هر سال در دنیا زنده نگه داریم. خیلى از حکومت‌ها و خیلى از سیاست‌ها می‌خواستند، مایل بودند، تلاش کردند، پول خرج کردند که مسئله‌‌‌‌‌ى فلسطین فراموش شود. اگر تلاش جمهورى اسلامى نبود، اگر ایستادگى جمهورى اسلامى با تمام قوا در مقابله‌‌‌‌‌ى این سیاست خباثت‌‌‌‌‌آلود نبود، بعید نبود که بتوانند مسئله‌‌‌‌‌ى فلسطین را به‌تدریج به زاویه بکشانند؛ اصلاً فراموش کنند.

الآن هم خود دستگاه استکبار و خود صهیونیست‌هاى خبیث معترفند، معتقدند و ناراحت‌اند از این‌که جمهورى اسلامى پرچم فلسطین را برافراشته است و نمی‌گذارد که با سازش‌کارى‌هایى که می‌خواهند انجام بدهند، مسئله‌‌‌‌‌ى فلسطین را از دور خارج کنند. روز قدس، روز زنده‌کردن این یاد و این نام است.

رهبر انقلاب اسلامی - سی‌ام شهریور ماه 1388
  • سید هادی مصطفوی

یادداشتی پیرامون دو اثر فرهنگی


درخصوص زندگی و حکومت امام علی(ع)

1. سن و سالی نداشتم که سریال امام علی(ع) از سیما پخش می‌شد و من هم کنار اعضای خانواده‌ام مشغول دیدنش می‌شدم. سریالی که تا به حال، جز تعریف و تمجید، حرف دیگری راجع به آن نشنیده بودم. راستش را بخواهید صحنه‌های زیادی از سریال در خاطرم نمانده بود و بعدها هم موفق به دیدن مجددش نشدم، تا این‌که قبل از ماه رمضان امسال، تصمیم گرفتم دوباره سریال را ببینم.


وقتی قسمت‌های مختلف آن را می‎‌بینم - مخصوصاً از هنگام بیعت مردم با امام در مدینه، پس از قتل خلیفه‌ی سوم - لذت خواندن خطبه‌های نهج‌البلاغه برایم دوچندان شده است. خطبه‌هایی که تا به حال نخوانده بودم‌شان و درک‌شان هم برایم بسیار دشوار بود.

این‌که می‌گویم درک‌شان برایم دشوار بود نه به معنای خاصش، بلکه همین درک سطحی هم برایم میسر نبود. این‌که فلان خطبه پس از جنگ جمل یا صفین یا نهروان خوانده شد، درست؛ اما درک شرایط جامعه‌ی آن موقع، مخصوصا برخورد هر کدام از گروه‌ها و دشمنان و دوستان با امام چیزی نبود که در کتاب‌ها نصیبم شود. این سریال تا حد زیادی این توفیق را نصیبم کرد.

صحنه‌ها و دیالوگ‌های قبل و هنگام و بعد جنگ صفین، بسیار دیدنی و شنیدنی بود. از این قسمت‌ها بیشتر لذت بردم. صحنه‌های بیعت مردم مدینه با امام هم زیبا بود، فقط ای کاش آن خطبه‌ی حماسی امام را هم به نحوی در این بخش از سریال می‌گنجاندند. (خطبه 16 نهج‌البلاغه)

دَم داود میرباقری و همه‌ی 5200 نفری که برای این سریال، نقش‌آفرینی کردند، گرم!

پیشنهادی که می‌توانم ارائه بدهم این است که از آن‌جا که تأثیرگذاری فیلم و سریال بر ذهن و دل مخاطب بسیار زیاد است، به تشکل‌های دانشجویی توصیه می‌شود با برنامه‌ریزی و شکیبایی خود، دیدنِ این سریال را برای اعضای عادی‌شان الزامی کنند تا هم بتوان به درک بهتر اعضا کمک کرد، و هم بتوان پس از قسمت‌های مهم سریال، خطبه‌های مهم مربوط به آن‌ها را از نهج‌البلاغه استخراج کرده و در قالب جزوه‌ای مدون، به آن‌ها عرضه کرد. پس از آن نیز می‌توان به بحث و گفت‌وگو نیز پرداخت. به این می‌گویند یک کار آموزشی - فرهنگی.

2. کتاب "علی و شهر بی‌آرمان" استاد حسن رحیم‌پور ازغدی از جمله کتاب‌هایی است که با صراحت تمام به مسائل اجتماعی روزگار حکومت علی(ع) و جامعه‌ی کنونی ما می‌پردازد. این کتاب که متن پیاده‌شده‌ی مصاحبه‌ی سیما با ایشان در شب‌های 18، 19، 20 و 21 ماه مبارک رمضان سال 79 می‌باشد، در 4 فصل زیر تبویب شده است:

+ حکومت آرمانی، حکومت شکست‌خورده نیست
+ اقتصاد اسلامی، اقتصاد انسانی
+ انقلاب در حکومت، بازگشت به اصول
+ آزادی، قرائت‌ها، خودی و غیر خودی

گفتنِ یک نکته هم خالی از لطف نیست؛ این‌که چنین مصاحبه‌ای در سومین سال حاکمیت اصلاحات بر ایران به طور زنده از سیما پخش می‌شد. مخصوصا آن بخش از صحبت‌ها که از صفحه‌ی 146 کتاب به بعد تحریر شده بسیار حساس و مهم جلوه می‌کرد. (دریافت کتاب)

پی‌نوشت 1: گشتی در وبلاگ‌ها می‌زدم که با مطالب خوبی مواجه شدم. یکی مطلبی بود با عنوان تصمیم محبوبه! که در وبلاگ بیرنگ خواندمش. خلاصه‌ی مطلبش همین دو سه خط است که گفت: "
از این به بعد (چه در ایام ماه مبارک و چه در غیر آن) سعی کنم جهت تعظیم شعائر و هم ثواب انجام کار خیر، از انجام آن در ملأ عام نترسم! حتی اگر موفق به انجام کار خیر هم نشوم، همین که ابهت این تفکر زائد که انجام کار درست در ملأ عام خجالت دارد، ریا می‌شود و... در ذهنم بشکند، کافی است."

مطلب دیگری بود از آقای روح‌الله رشیدی تحت عنوان شب احیای «دینِ حداقلی» کوتاه است در وبلاگ ابتدا ؛ البته باید قبل از این مطلب، مطلب اخیرشان را خوانده باشید: حزب‌اللهی‌ها مروجین «دین حداقلی» (+)

در چند وبلاگ هم خوانده بودم که از مخاطبین‌شان تقاضا می‌کردند به شماره 20000355 پیامک بزنند که خانم‌های آمر به معروف و ناهی از منکر را نیز در برنامه‌ی ماه‌عسل دعوت کنند؛ وبلاگ خورشید

دیگری هم یادداشتی از وبلاگ سفرنامه باران با عنوان درس نخوانم، چه کار کنم...؟!! پیرامون دخترانی که چهار تا شش سال از عمرشان را در دانشگاه‌ها می‌گذرانند و آن‌گاه
سایت‌ها و وبلاگ‌ها را می‌بینند که پر است از تکریم خانه‌داری و تقبیح شاغل بودن زنان و چه و چه!

برای او که باید باشد و نیست...! زهرا حیدری را هم بخوانید. داستان خدیجه‌های زمان ما است که روز به روز دارند زیادتر می‌شوند. با خواندن این نوشته به یاد مجموعه داستان غیر قابل چاپ سید مهدی شجاعی افتادم.

پی‌نوشت 2: اگر کسی خبری از دوست عزیزم مهدی ابراهیمی دارد، بنده را بی‌خبر نگذارد! این هم وبلاگش: قلم سرخ

پی‌نوشت 3: علی مطهری باز هم آب در آسیاب دشمن ریخت. (+) برادرم سید سجاد موسوی در وبلاگ یا قاضی‌الحق تحلیلی بر نطق جناب مطهری نوشته است.
  • سید هادی مصطفوی

معرفی کتاب

چه کسی قشقره‌ها را می‌کُشد؟

از ویژگی‌های شگرف انقلاب اسلامی، حضور اقلیت‌های مختلف دینی از جمله ارامنه در صحنه‌های دفاع از انقلاب و نبرد با دشمنان ایران عزیز بوده است. کتاب "چه کسی قشقره‌ها را می‌کُشد؟" خاطرات آزاده‌ی سرافراز ارمنی سورن هاکوپیان می‌باشد که برای نخستین بار در سال 1390 توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. (+)


سورن 23 سالش بود که به اسارت نیروهای بعثی در می‌آید و به همراه خیل عظیم اسرا 26 ماه در پادگان بعقوبه‌ی عراق متحمل شکنجه‌ها و سختی‌های زیادی می‌شود.

این کتاب تنها بخشی از خاطرات سورن را برای‌مان بازگو می‌کند که همین مقدار نیز برای عبرت‌گرفتن کافی است. روایت دفاع تمام قد اسرا از جمله سورن از آرمان‌های انقلاب خصوصاً حمایت بی‌بدیل سورن از امام خمینی(ره) در مقابل آزار و اذیت فرماندهان وحشی عراقی واقعاً خواندنی است. آن‌جا که فرمانده‌ دیوانه‌ی بعثی، سورن را به خاطر سینه‌زدن برای امام حسین(ع) زیر مشت و لگدش می‌گیرد بر شگفتی ماجرا می‌افزاید...

و خدا می‌داند دخترش مینه‌لی در سال‌های اسارت پدر چه‌ها کشیده است...؟

شادی روح شهدای ارامنه‌ی هشت سال دفاع مقدس، شهید رایموند باغرامیان، شهید ورژ باغومیان و شهید وارتان آبراهامیان که نام‌شان در این کتاب آمده، صلوات.

  • سید هادی مصطفوی

نقدی بر روایت غیر منصفانه‌ی الف


1. عصر دیروز خبرگزاری الف در مطلبی با عنوان «مقایسه بیانات رهبر انقلاب در دیدار پایانی با سه دولت هاشمی، خاتمی و احمدی‌نژاد» بخشی از ذکاوت سیاسی خود را به نمایش گذاشت. این‌که چرا رهبری در سخنان آخرین دیدار دولت آقای احمدی‌نژاد با ایشان، نامی از "احمدی‌نژاد" نبردند و در عوض در دیدارهای پایانی دولت‌های آقایان هاشمی و خاتمی، نام‌شان را به زبان آوردند!؟ (بخوانید)

و پس از آن به یک نتیجه‌ی مهم دست یافت:

«رهبر معظم انقلاب در دیدار پایانی با دولت احمدی‌نژاد، بر خلاف دولت‌های هاشمی و خاتمی، مستقیماً درباره رئیس‌جمهور، اظهارنظر نفرمودند و این نکته‌ای است که هواداران افراطی دولت احمدی‌نژاد باید به دلایل آن فکر کنند.»


2. همه‌ی رؤسای جمهور گذشته‌ی ایران، حامیان خاص خودشان را داشته و هنوز هم دارند. این‌که بعضا رگه‌هایی از افراط هم در نوع حمایت‌شان از رئیس‌جمهور محبوب‌شان وجود داشته، غیر قابل انکار است. حامیان افراطی احمدی‌نژاد هم کم نیستند. اما باید از این مطلب‌نویس سایت الف پرسید که ارتباط این مواردی که مطرح نمودید با نتیجه‌ی پایانی شما چیست؟ به نظر می‌آید نوعی تخلیه‌ی کدورت و کینه بوده تا نقد سازنده و یا تلنگری به‌جا.

3. از طرفی رهبری در همان بخش اول سخنان خود در مورد رسانه‌ای شدنِ اقدامات و خدمات دولت و نیز طیفِ افراطیِ انکارکننده‌ی اقداماتِ برجسته‌ی دولت فرمودند:

«البته مخالفین و کسانى که بى
اطلاعند - بعضى از دستگاههاى رسانهاىِ خارجىِ مغرض، و گاهى بعضى در داخل - برخى از چیزهایى را که جلوى چشم هم هست، انکار می‌کنند. یعنى کارى انجام گرفته، جلوى چشم است، همه مىبینند، منعکس شده، این را دوست دارند انکار کنند. کارى به این نداریم که حالا بعضىها ممکن است نگاه خوشبینانهاى یا دوستانهاى یا منصفانهاى نداشته باشند؛ بالاخره در فضاى عمومى کشور باید این‌ها گفته شود و ثبت شود؛ این‌ها بسیار مهم است

رهبری در ادامه بارها به تعریف و تمجید از رئیس‌جمهور و دولت پرداختند؛ از جمله:

«این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آن‌ها افتخار کرد؛ در مجامع جهانى، احساس شرم از انگیزههاى انقلابى و از اهداف انقلابى و از شیوههاى انقلابى نکرد؛ این خیلى کار بزرگى بود

اما ظاهرا و باطناً هنوز الف و الفی‌ها نتوانستند به خود قبول نمایند که بخش زیادی از انتقادات آن‌ها به دولت و شخص رئیس‌جمهور، کینه‌توزانه و کاملا افراطی بوده است. تا جایی که تیتر مطلب الف برای خبر دیدار رهبری با هیئت دولت چنین است: رشته‌ی خدمت را رها نکنید

گویا خنثی‌تر از این جمله، حرف دیگری پیدا نکردند تا برای عنوان مطلب خود انتخاب نمایند، که البته این سخن رهبری نیز به این دلیل است که
«طبعاً امثال شماها، مدیران شایسته و کارآمد، در هر بخشى از بخش‌ها خالى از مسئولیت نمی‌مانند.»

4. نتیجه‌ی پایانی: .................... به خودتان واگذار می‌کنم.

.................................................................................................

پی‌نوشت یک: خواستم این مطلب را بر پست اخیرم - یک ابتکار جدید در زندگی - ضمیمه کنم، اما مطمئن شدم کسی در آن‌جا، این مطلب را نمی‌خواند: آسیب‌شناسی جشن‌های عروسی مثلاً اسلامی

پی‌نوشت دو: اگر وقتش را دارید کتاب "بشنو از نی" استاد صفائی حائری را در ماه رمضان بخوانید. شرحی بر دعای ابوحمزه‌ی ثمالی است.

پی‌نوشت سه: مطلبی از محمد حسین وزارتی با عنوان رهبری و بدرقه‌ی دولت‌ها در khamenei.ir

پی‌نوشت چهار: دریافت روزنگار آخرین دیدار دولت با رهبر انقلاب (+)
  • سید هادی مصطفوی

از کوه، فقط کاهَش را نشان‌مان دادند!


از میان آن همه حرف، فقط ربّنای شجریان اهمیت داشت؟؟

هر سال ماه رمضان که می‌شود خیلی‌ها یادی از محمدرضا شجریان می‌کنند و آن "ربّنا"ی معروفش. حتی در مناظرات انتخاباتی هم یکی از کاندیدها از ایشان یاد می‌کند و حسرت پخش‌نشدن این نوا را در صداوسیما می‌خورد. در این روزها معمولا کمتر پایگاه خبری است که خبر "نظر رهبر معظم انقلاب در مورد ربنای شجریان" را در گوشه و کنار و یا متن پایگاه خود منعکس نکند. ( + + + + )

رهبری در اسفند سال 1370 در دیدار با اعضاى گروه ویژه و گروه معارف اسلامى صداى جمهورى اسلامى ایران‌ (+) به طور مفصل پیرامون بسیاری از گزاره‌های فرهنگی و معرفتی که مربوط به رادیو می‌شد سخنانی ایراد فرمودند که بخشی از آن نیز مربوط به ربنای محمدرضا شجریان بوده است. ایشان فرمودند:

«...البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایى با لحن عربى خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهایى هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربّنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مى‌گذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آن‌طور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مى‌رسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسب‌تر باشد.»

اشتباه نکنید! قصد بنده بازگویی نظر ایشان در خصوص ربنای شجریان نیست. رهبری در آن سخنرانی به چندین نمونه‌ی مهم دیگر نیز اشاره کردند که نمی‌دانم چرا کمتر رسانه‌ای به طور تحلیلی به آن‌ها اشاره کرده است. شاید برای شما هم جالب باشد ولی بخوانید نظر رهبری در خصوص روضه‌خوانی‌ها و سینه‌زنی‌ها در مراسم عزاداری ائمه(علیهما السلام):

«
مسأله‌ى دیگر، مسأله‌ى روضه‌هاست. روضه‌خوانى و سینه‌زنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن - آن سنت سنیه - مربوط به همه‌ى ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضه‌اى مى‌خواند، عده‌اى دلشان نرم مى‌شود و گریه مى‌کنند؛ این عیبى ندارد. اصلاً عزادارى‌کردن یک حرف است، روضه‌خوانى و سینه‌زنى راه‌انداختن یک حرف دیگر است. روضه‌خوانى و سینه‌زنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا به‌خصوص، در شب و روز بیست‌ویکم ماه رمضان، سینه‌زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسى‌بن‌جعفر(علیه‌السّلام) - با این‌که وفات آن بزرگوار از وفات‌هاى داراى روضه‌خوانى است - من لزومى نمى‌بینم که سینه‌زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحه‌خوانى و سینه‌زنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایب‌شان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‌آور است.»

«...حتماً لازم نیست که عزادارى به همان شکل سنتىِ روضه‌خوانى باشد که اولش چیزى مى‌خوانند و بعد هم احیاناً آخرش دمى مى‌گیرند و سینه‌اى مى‌زنند؛ نه، شرح حال را بیان کنید؛ مثلاً یک نفر با بیان خوب و لحن محزونى، وضع زندان‌رفتن حضرت موسى‌بن‌جعفر را بیان کند؛ حوادث تلخ زندان را بیان کند؛ بعد شهادت حضرت را بیان کند؛ بعد مراسم تشییع را بیان کند؛ در این صورت هر کس که آن‌جا نشسته باشد، دلش نرم مى‌شود.»

و البته سایر نقطه‌نظرات ایشان در همان سخنرانی، پیرامون استفاده از موسیقی در مراسم عزاداری و تواشیح و اذان و... و هم‌چنین آشنا نبودن مردم با سیره‌ی اهل بیت و بررسی‌نکردن زندگی آن بزرگان به صورت تحلیلی، که ظاهراً بی‌مشتری مانده‌اند. این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که «برخی‌ها از کاه، کوه می‌سازند.» اما این‌جا برعکس است. از کوهی به آن بزرگی فقط کاه آن را نشان‌مان می‌دهند و سپس از همان کاه، کوه می‌سازند!

انعکاس این مطلب در اول‌نیوز ، خبرنامه دانشجویان ایران ، نکات‌پرس و الف .

این مطلب را از روح‌الله رشیدی بخوانید: راه‌های مبارزه با اثرات روزه‌داری! (+)
  • سید هادی مصطفوی

به یاد شهید فرزین نوری


شهادت، مرگ تاجرانه است. « مقام معظم رهبری»

امروز دوشنبه هفدهم تیرماه، نهمین سالگرد عروج جانباز سرافراز شهید فرزین نوری است...

و خدا می‌داند چقدر دلم برای مزارش تنگ شده است.

شادی روح شهدا صلوات


  • سید هادی مصطفوی