راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

راز 57

ملتی که عقب‌نشینی‌هایش را جشن می‌گیرد، دشمنش را به پیشروی ترغیب می‌کند.

طبقه بندی موضوعی

نقدی بر آن‌چه جلسات عزاداری‌اش می‌نامیم

شنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۳۰ ق.ظ

من قبلا در جاهای دیگر عرض کرده‌ام تأکید روایات بر این است که ما به نشاط نگاه کنیم، نشاط نشاط! إن‌شاءالله شب‌های قدر می‌آید حالا این حدیث را هیچ‌کس عمل نمی‌کند، جلسه‌های احیاء خواهیم داشت پنج ساعت الی شش ساعت! مردم را می‌نشانیم کاملا که دیگر رمق‌شان گرفته شد هیچ حالی که دیگر نماند تازه قرآن‌ها توزیع می‌شود بگذارند روی سرشان بگویند «بک یا الله!»

دعای کمیل‌مان که باید 20 دقیقه طول بکشد معمولا دو ساعت و نیم، سه ساعت. ببینید این‌ها روز قیامت جواب دارد، اگر صاحب شریعت بگوید چرا لطائف و ظرائف شریعت ما را در ذهن مردم ثقیل جلوه دادید، چه جواب خواهیم داد؟! یک جوان می‌خواهد برود دعای کمیل، می‌داند که رفتنش با خودش است برگشتنش با کرام‌الکاتبین است! می‌خواهد برود احیاء، رفتنش با خودش است برگشتن با کرام‌الکاتبین. بابا شش ساعت هم آخر احیاء می شود؟! آخر چه کسی گفته است؟ اگه تو خودت حال داری خوب برو یک گوشه، برادر من عزیز من حالت را که نمی‌توانی به کسی منتقل کنی.

خلاصه نشاط خیلی مهم است، روایت داریم که آقا خطرناک است، تو همین قم یک طلبه‌ای بعضی ریاضت‌ها را برخودش تحمیل کرده بود، حتما باید نماز شب بخواند، روزی سه جزء قرآن بخواند، چه بکند، چه بکند، چون پشتوانه‌ی علمی هم نداشت یک‌دفعه بریده بود، آمده بود می‌گفت بله ما یک‌وقت بی‌کار بودیم نماز شب می‌خواندیم! چرا؟ برای این‌که پشتوانه‌ی علمی نداشت، نشاط هم نداشت.

یک وقت حاج آقا حسین فاطمی است رضوان الله علیه، قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، یک وقت مرحوم آیت‌الله‌العظمی اراکی بود قریب به یک قرن نماز شب خواند و سیر نشد، امام همین‌طور، بزرگان همین‌طور، یک وقت هم یک آدمی که پشتوانه‌ی علمی ندارد روی احساس آمده، فقط احساس.

احساس یک اندازه‌ای دارد عزیز من، اگر کسی علوم اولین و آخرین را داشته باشد ولی حال نداشته باشد یک عباسی نمی‌ارزد و اگر کسی حال داشته باشد و پشتوانه‌ی علمی نداشته باشد، بالاخره نمی‌خواهم بگویم همه علامه بشوند ولی حال هم که پیدا می‌کنی باید یک پشتوانه‌ای داشته باشد.

یک حدیثی، آیه‌ای، مبنایی، اما دیگر همه‌اش بشود احساس. خدا شاهد است الآن در حتی تهران هم یک مجالسی روی احساس برگزار می‌شود، خیلی ببخشید نواری را آورده بودند یک جایی در آن نوار آن بنده خدایی که می‌خواند، می‌گفت که بله امام حسین به قمر بنی‌هاشم گفت که شب عاشورا اگر تو هم می‌خواهی بروی، برو! خیلی ببخشید، این‌ها درد دل من است، این‌ها چیزهایی است که در پایتخت شیعه خوانده می‌شود، نوار می‌شود، پخش می‌شود، مشتری هم دارد.

بعد می‌گوید: عباس خوشگله! آمد زینب کبری را پیدا کرد. گفت به داداش حسین یک چیزی بگو! مثل این‌که میدان مولوی بوده مثلا، دروازه غار بوده نعوذبالله، این شد حرف؟! همه‌اش احساس؟! آدم قمر بنی‌هاشم را این‌طور یاد می‌کند؟! قمر بنی‌هاشمی که ائمه وقتی اسمش می‌آمد تعظیمش می‌کردند، می‌گفتند عموی ما نافذالبصیره بود؛ عموی ما پرده‌ای برابر چشمش نبود؛ آن‌وقت این‌طور می‌گویند؟! که دو نفر عوام می‌خواهند گریه کنند؟! می‌خواهم صد سال گریه نکنند. اگر می‌خواهیم به یک آدم عوامی هم حالی بدهیم، به او بفهمانیم روی این روایت داریم این را به تو می‌گوییم؛ روی این مبنا داریم می‌گوییم، مبنایش این است. (منبع: اعتدال)

............................................................................................

سخنان استاد را خواندید؟ نظرتان چیست؟


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی